آخرین اخبار
- آمار آنلاین روزانه کوید 19( کرونا ویروس جدید)
- اپلیکیشن سایت تاور مخصوص آندروید
- پادکست پتروشیمی بوشهر به مناسبت شب یلدا
- چه میشد اگر درایت بیشتری بود…
- تعیین تکلیف ۵۲ درصد خودروهای توقیفی مواد مخدر بوشهر
- افتتاح سه مدرسه و یک مجتمع آموزشی در بوشهر
تاریخ انتشار : 2017/08/19 - 9:29
۲۸ مرداد؛ کودتای آژاکس

کودتای ۲۸ مرداد، کودتایی است که با طرح و حمایت مالی و اجرائی سازمان اطلاعات مخفی بریتانیا (اسآیاس) و آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) و با همراهی ارتش شاهنشاهی ایران، بر ضدّ دولت محمد مصدق در مرداد ۱۳۳۲ به انجام رسید. در آمریکا از آن به نام عملیات آژاکس (به انگلیسی: Operation Ajax) نیز یاد میشود.
محمد مصدق نخستوزیر ایران در سال ۱۳۳۰
کودتای ۲۸ مرداد از بحث برانگیزترین وقایع تاریخ معاصر ایران بهشمار میرود و صفبندیهای سیاسی جدی میان طیفهای مختلف دربارهٔ آن وجود دارد. طرفداران محمدرضا پهلوی،نخستوزیر وقت را به نقض قانون اساسی مشروطه متهم و از برکناری او توسط شاه دفاع میکنند و آن وقایع را «قیام و رستاخیز ملی» مینامند.
دولت مصدق که با پافشاری برای در دست گرفتن کنترل کامل منابع نفتی کشور دشمنی دولتهای غربی را به جان خریده بود، سرانجام در ۱۹ اوت سال ۱۹۵۳ برابر با ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ خورشیدی توسط سرلشکر فضلالله زاهدی که از حمایت ایالات متحده برخوردار بود، سرنگون شد. کودتا علیه دولت مصدق پس از آن امکانپذیر شد که ابتدا دولت آمریکا طی عملیاتی موسوم به «عملیات آژاکس» ایران را در آشوب و هرج و مرجی فروبرد که راه را برای سقوط مصدق هموار کرد. در آن زمان دولت آیزنهاور در آمریکا نگران آن بود که این طرح به بیراهه کشیده شود و نیروهای حزب توده با بهره جستن از ناامنی قدرت را در دست بگیرند.
پیشینه
جنگ جهانی دوم و بیثباتی
در تابستان سال ۱۳۲۰ در میانه جنگ جهانی دوم، نیروهای بریتانیا و اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی وارد ایران شدند. رضاشاه پهلوی عملاً از ایران تبعید شد و محمدرضا شاه به جای پدر بر تخت سلطنت نشست. بیاقتداری نسبی شاه جدید و در حقیقت برپایی محدود اصول مشروطیت، بهویژه در سالهای ابتدایی، به تغییرات سریع در عرصه سیاسی و لغزش نهادهای قدرت بنیاد شده در زمان رضاشاه، مانند ارتش، دامن میزد. در فاصله سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۰، یعنی دهه اول سلطنت محمدرضا شاه، نخستوزیر حدود پانزده بار عوض شد. افرادی چوناحمد قوام (قوام السلطنه)، علی سهیلی، محمد ساعد مراغهای، ابراهیم حکیمی و عبدالحسین هژیر در این دوران به مقام نخستوزیری رسیدند.
از سوی دیگر، با پایان گرفتن جنگ جهانی دوم طرز فکر و پیروی از جنبشهای استقلالطلب و ضد امپریالیستی در دنیا رو به گسترش بود و در ایران نیز نگاه ملیگرایانه جایگاه ویژهای درسیاست ایران پیدا میکرد.
محمد مصدق در حال بوسیدن دست محمدرضا پهلوی
جبهه ملی ایران و مصدق
در سال ۱۳۲۷، جبهه ملی ایران با ائتلاف طیف گستردهای از نیروهای سیاسی که شاید تنها در نگاه ملیگرایانه خویش مشترک بودند، تأسیس شد. پایه اصلی این جبهه دکتر محمد مصدق بود.
در ۱۳۲۲ خورشیدی (۱۹۴۴ میلادی) ملیگرایان، دکتر محمد مصدق ۶۵ ساله را، که به علت مخالفتش با حکومت مطلقه رضاشاه در زمان سلطنت او در تبعید به سر میبرد، رهبر تازهای برای خود یافتند. از دو نیروی محرک مصدق یکی دشمنی سیاسی با بیگانگان و دیگری کینه نسبت به نظام دیکتاتوری پهلوی بود. در مهر ۱۳۲۲ (اکتبر ۱۹۴۴ میلادی) مصدق در سخنرانی مجلس شورای ملی خود دربارهٔ «موازنه منفی» این طرح را پیشنهاد کرد که تا نیروهای بیگانه در ایران وجود دارند نباید به هیچ دولت خارجیای امتیاز استخراج نفت داده شود. در ۱۳۲۸ خوشیدی (۱۹۴۹ میلادی) وی جبهه ملی ایران را تشکیل داد که نهضتی متشکل از ملیگرایان بورژوا و روشنفکران چپ غیر عضو حزب توده ایران و زمینداران و رؤسای قبایل و افراد طبقه دینی (مشتمل بر گروه متعصب افراطی راست) و بازرگانان بود. هر یک از این گروهها برای خود دلیل خاصی برای ترس از بازگشت دیکتاتوری سلطنتی داشت.
رویارویی دکتر مصدق با بریتانیا در آغاز دهه ۳۰ خورشیدی موضوع تازهای نبود. در سال ۱۳۰۲، در دوره تصدی وزارت امور خارجه ایران در کابینه حسن پیرنیا نیز، مصدق با آنچه بریتانیا منافع خود در ایران میدانست، به مخالفت پرداخته بود.
قانون ملی شدن صنعت نفت
ظهور مجدد و مؤثر مصدق در عرصه سیاست ایران تنها پس از اشغال کشور و برکناری رضا شاه از سلطنت ممکن شد. در نخستین انتخابات پس از رضا شاه (دوره چهاردهم مجلس شورای ملی)، مصدق بیشترین رأی را در تهران کسب کرد و با تلاش او طرحی در مجلس تصویب شد که به دولت اجازه نمیداد بدون اجازه مجلس دربارهٔ نفت خام با خارجیها مذاکره کرده، به کشوری امتیاز دهد.
یکی از نقاط مهم حیات سیاسی محمد مصدق انتخابات دوره شانزدهم مجلس شورای ملی بود که تقلبهای گسترده در آن، برخی ملی گرایان را بیش از پیش به هم نزدیک کرد. جبهه ملی توسط ۱۹ نفر از افراد روزنامهنگار و نماینده مجلس و فعال سیاسی مانند محمد مصدق، کریم سنجابی، حسین فاطمی، حسین مکی و مظفر بقائی پایهگذاری شد که ورودشان به مجلس شورای ملی شانزدهم (در دور دوم انتخابات) راه را برای تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت هموار کرد و سرانجام به رهبری مصدق، ملیسازی صنعت نفت ایران از طرح به قانون بدل شد. جوّ میهندوستی و بیگانه ستیزی در ایران بالا گرفته بود و ترور نخستوزیر وقت، سپهبد حاجعلی رزمآرا به دست فدائیان اسلام زنگ خطر دیگری بود هم برای محمدرضا شاه، هم برای کسانی که «خائن» و «مزدور بیگانه» نامیده میشدند. حسین علاء هم که به جای نخستوزیر مقتول، سپهبد حاجعلی رزم آرا نشست، چارهای جز برخاستن زود هنگام و سپردن کرسی صدارت به مصدق نیافت.
حسین فاطمی وزیر خارجه دولت مصدق
تلاشهای نافرجام بریتانیا
دغدغه و برنامه اصلی دولت مصدق به اجرا درآوردن قانون ملی شدن صنعت نفت و برگزاری انتخابات آزاد بود. از آن پس مذاکرات پیدرپی بریتانیاییها و میانجیگری آمریکاییها بینتیجه ماند و حتی شکایت بریتانیا به دیوان بینالمللی دادگستری (دیوان لاهه) و شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز تأثیری بر روند ملی شدن نفت ایران نگذاشت. مصدق در لاهه و نیویورک به دفاع از حق مالکیت مردم بر منابع سرزمین خود پرداخت.
پس از تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت در ایران دکتر مصدق به نخستوزیری رسید. او برنامه خود را اجرای این قانون و نیز اصلاح قانون انتخابات اعلام کرد. مذاکرات با شرکت نفت ایران و انگلیسشروع شد. در شصتمین سالگرد کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، آرشیو امنیت ملی آمریکا اسنادی را منتشر کرد که ضمن نشان دادن نقش آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) در رهبری اقدام فوق، آن را بخشی از فعالیت سیاست خارجی آمریکا به شمار آورد. شرکت ملی نفت ایران آماده پذیرش ملی شدن نفت ایران نبود و همچنان بر ادامه قرارداد ۱۹۳۳ اصرار داشت. دکتر مصدق همکاری با شرکت نفت ایران و بریتانیا را باطل نمود و کارشناسان و مدیران این شرکت ناچار به ترک ایران شدند.
توضیحات مصدق در مورد مردم سالاری و نقش ایرانیان در نهضت ملی شدن صنعت نفت
دولت بریتانیا از ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد شکایت کرد. شورا رسیدگی به این شکایت را به دیوان بینالمللی دادگستری (دیوان لاهه) ارجاع کرد. دکتر مصدق دادگاه بینالمللی را برای رسیدگی به این مسئله که امری مربوط به حق حاکمیت ایران بود صالح ندانست. دیوان نیز بالاخره به عدم صلاحیت خود رای داد. بدین ترتیب بریتانیا و شرکت نفت ایران که نتوانستند از مجراهای قانونی بینالمللی با ملی شدن نفت ایران مقابله کنند به اقدام در ایران پرداختند. مخالفان مصدق در ایران را متشکل و هماهنگ کردند و با صرف پول، چهرههایی را که در آغاز نهضت ملی شدن نفتبا مصدق همراه بودند، به مقابله با او کشاندند. هدف بریتانیا و شرکت نفت ایران برکناری مصدق به صورتی دنیا پسند و از طریق مجلس شورای ملی و افزایش فشار داخلی بود. دکتر مصدق توانست در مقابل این فشارها نیز مقاومت کند.
همکاری بریتانیا و آمریکا
طبق قرارداد ۱۹۳۳، شرکت نفت ایران و انگلیس انحصار نفت ایران را در دست خود داشت. اما این فعالیت پر سود مدتها مورد نظر شرکتهای نفتی آمریکایی نیز بود و آنها منتظر بودند که امکانی برای ورود به عرصه نفت ایران پیدا کنند.
وینستون چرچیل
در تحولات تاریخی دهههای ۲۰ و ۳۰ خورشیدی ایران، دولتهای بریتانیا و سپس آمریکا نقش بسیار مهم ولی در عین حال متفاوتی بازی کردند. بزرگترین دغدغه بریتانیاییها در ایران، منافع مالی یا به عبارت دیگر، منابع نفتی بود. پیشینه حضور بریتانیاییها در ایران موجب نفوذ آنها در لایههای مختلف اجتماع و سیاست ایران شده بود و به خطر افتادن منافع آنان در حقیقت منافع گره خورده برخی ایرانیها را نیز به خطر میانداخت. در مقابل، حضور آمریکاییها در ایران، تازه بود. نفت ایران در اندازهای نبود که برای آمریکا حیاتی باشد. به همین جهت نیز آمریکا تا سال ۱۳۳۲ خورشیدی (۱۹۵۳ میلادی) هوادار ملی شدن نفت ایران بود. مهمترین دلیل آن افزایش بیسابقه کمکهای مالی دولت آمریکا در دوران نخستوزیری مصدق به ایران بود.
ولی بریتانیاییها برای همراه کردن آمریکاییها در مورد کودتا سعی در قوی جلوه دادن احتمال به قدرت رسیدن کمونیستها داشتند. اسناد منتشر شده وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا به خوبی نشان میدهد که آمریکاییها در ایران بیش از هر چیز نگرانیهای ژئواستراتژیک داشتند. این اسناد نشان میدهند که حضور شوروی در همسایگی ایران، حساسیت ویژهای در دولتهای آمریکا پس از جنگ جهانی (هری ترومن و دوایت آیزنهاور) ایجاد کرده بود. دست کم سه سال پیش از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، آمریکاییها برنامه جامعی برای مقابله با «تهدید کمونیسم» در ایران داشتند.
یرواند آبراهامیان در کتاب خود این دیدگاه رایج را که کودتا را در چهارچوب جنگ سرد تحلیل میکند به چالش کشیده و در برابر آن شالوده تحلیل خود را بر پایه مناقشه امپریالیسم-ناسیونالیسم و اقتصاد توسعه یافته-اقتصاد مبتنی بر صادرات مواد خام، قرار میدهد و در این راه از اسناد منتشر شده شرکت نفت ایران و انگلیس و وزارت امور خارجه بریتانیا بهره میبرد.
هری ترومن
در واقع کشمکش اصلی و حل ناپذیر میان ایران و بریتانیا در مناقشه نفتی بحث «کنترل» بود و آمریکا نیز از ابتدا در این زمینه با بریتانیا همدست بود. در این راستا سیاست دولتهای آمریکا و بریتانیا پذیرش «لفظی» ملی شدن صنعت نفت در نظر و تداوم کنترل ارسال نفت به بازارهای جهانی در عمل بود.
در دوران ریاست جمهوری هری ترومن، تلاشهای دولت محافظه کار وینستون چرچیل در بریتانیا برای همراه ساختن آمریکا در تغییر دولت ایران نتیجه نداد و اسناد منتشره نشان میدهند که برنامه آمریکا در این دوره مشروط به حمله شوروی یا به قدرت رسیدن حزب توده در ایران بودهاست. اما پس از روی کار آمدن دولت جمهوریخواه ژنرال دوایت آیزنهاور سیاست آمریکا به سمت اقدام «پیشگیرانه» رفت و از این پس بود که پول و مأموران مخفی آمریکا به ایران سرازیر شدند. بریتانیا به دلیل نیاز به جلب مشارکت شاه و نیز به دلیل بسته بودن سفارت بریتانیا در ایران نیازمند به همراه کردن آمریکا در کودتا بود.
دوایت آیزنهاور
روابط بریتانیاییها با درباریان، نظامیان و طبقه روحانیت در ایران نیز کمک شایانی به برنامههای آمریکا میکرد و اسناد حاکی از آن هستند که برای همراه ساختن نمایندگان مجلس، روحانیون، افسران ارتش و روزنامهها با کودتا علیه دولت مصدق پول در نظر گرفته شده بود. همچنین پیداست که سپهبد فضلالله زاهدی انتخاب آمریکا برای فرماندهی کودتا بوده و بسیاری از فعالیتهای پیش از کودتا را نیز، عاملین آمریکا و نه خود فضلالله زاهدی به انجام میرساندند. در سطح پایینتر، نقش نمایندگان بریتانیا و به ویژه برادران رشیدیان پررنگتر بودهاست که میتوانستند سران آشوب طلب و مردم عادی را با پول علیه مصدق بشورانند. تردیدی نیست که آمریکا و بریتانیا هر آنچه میتوانستند برای سرنگونی دولت مصدق کردند اما شاید موفقیت ایشان بدون نقش آفرینی خود ایرانیها ممکن نمیشد.
برای انجام کودتا برادران دالس (جان فاستر دالس و آلن دالس) که در دولت آیزنهاور به عنوان وزیر خارجه و رئیس سیا حاضر شدند به عنوان مهرههای طرف مشورت بریتانیا به آیزنهاور یادآوری کنند که آماده نجات ایران از دامن کمونیسم باشد. آنها همچنین به چرچیل نیز خبر دادند که آماده کودتا باشد. رهبری عملیات به عهده افسری با تجربه به نام کرمیت روزولت گذاشته شد. روزولت در آن زمان ۳۷ ساله و رئیس بخش آسیا- خاور نزدیک سازمان سیا بود.
نقش جاسوسان خارجی
در کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ رضاشاه و حوادث بعدی آن سازمان مخفی اطلاعات بریتانیا در ایران، که از سال ۱۲۷۲ خورشیدی (۱۸۹۳ میلادی/۱۳۱۰ قمری) یعنی از سه سال پیش از قتلناصرالدینشاه قاجار به وسیله سر اردشیر ریپورتر (اردشیر جی) اداره میشد، نقش اصلی و تعیین کننده داشت.
سر اردشیر ریپورتر (اردشیر جی) مجری دستورهای وزیر جنگ وقت بریتانیا، یعنی سر وینستون چرچیل، بود. بعدها چرچیل، به عنوان نخستوزیر وقت بریتانیا، نقش سرنوشتسازی در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ایفا کرد.
در ایران دوران کودتای ۲۸ مرداد، قبل و بعد از جنگ دوم جهانی، سازمان مخفی اطلاعات بریتانیا به ریاست شاپور ریپورتر (فرزند اردشیر ریپورتر – اردشیر جی) که به عنوان رئیس (بعد از جنگ دوم جهانی) شبکه اطلاعاتی بریتانیا در ایران اقامت داشت بر حوادث مهمی تأثیر نهاده و نقش اصلی و تعیین کننده داشت. در رأس عملیات انتشاراتی و دروغپراکنی بریتانیاییها در ایران دکتر رابرت چارلز زنر از شبکه بدامن از نزدیکان آن لمبتون قرارداشت که بهویژه برای همکاری با شرکت نفت ایران و انگلیس از سوی سازمان مخفی اطلاعات بریتانیا به ایران اعزام شده بود.
سرگرد محمود سخایی رئیس کلشهربانی کرمان و از هواداران مصدق که در روز ۲۸ مرداد سال ۳۲ در کرمان به طرز فجیعی کشته شد و بدنش را مثله کردند
مخالفان داخلی مصدق
مجلس شورای ملی
نخستین مخالفان مصدق وابستگان شرکت نفت ایران و انگلیس و هواداران سیاست بریتانیا در ایران بودند. این گروه در بخشهای مختلف اجتماع فعال بودند. برخی از نمایندگان دوره هفدهم مجلس شورای ملی با دکتر مصدق آشکار و پنهان مخالفت میکردند. شبکه بدامن دستگاه مطبوعاتی وابسته به شرکت نفت ایران و انگلیس هم با نوشتن مقاله و پخش اخبار و دامن زدن به شایعات نقش خود را ایفا میکردند.
با شدت گرفتن اختلافها بر سر وزارت جنگ، مصدق در روز ۲۵ تیر ۱۳۳۱ از قدرت کناره گرفت اما حمایت بیسابقه روحانیت به رهبری آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی از مصدق باعث یک شورش عمومی بر ضد قوام شد. در نتیجه شاه او را برکنار کرده و مصدق در رویداد ۳۰ تیر ۱۳۳۱ با اختیارات بیشتر به قدرت بازگشت. از این زمان فضلالله زاهدی (بازنشسته ارتش) خود را به عنوان اپوزیسیون دولت مطرح کرد.
عدهای از افسران بازنشسته ارتش و ژاندارمری با تشویق و تحریک و تطمیع دربار به صف مخالفان پیوستند. توطئه ربودن و شکنجه و کشتن سرتیپ محمود افشارطوس، رئیس شهربانی، به رویارویی همهجانبه دو طرف انجامید. دولت به دستگیری و تعقیب مخالفان خود پرداخت و از سوی دیگر مخالفان به رهبری حسین مکی در مجلس، طرح استیضاح دولت را مطرح کردند. هواداران دولت نیز کاشانی را از ریاست مجلس برداشتند. در این زمان همچنان اکثریت نمایندگان مجلس هوادار دولت بودند ولی به گفته خود دکتر مصدق، این اکثریت شکننده بود و به همین دلیل او تصمیم به انحلال مجلس گرفت.
هواداران رژیم سابق ایران، محمد مصدق را به نقض قانون اساسی متهم و از برکناری او توسط محمدرضا شاه پهلوی دفاع میکنند و کودتای ۲۸ مرداد را «قیام ملی» مینامند.
شعبان جعفری در هواداری از شاه
محمدرضا پهلوی
جلب همکاری شاه علیه نخستوزیر قدرتمندش کار آسانی نبود. زیر او در آن دوران چنان متزلزل و مشکوک بود که تصور میکرد بریتانیا در ظاهر علیه مصدق موضع میگیرد ولی اصل میخواهد خود او را از سلطنت ساقط کند. او در ۳۱ اردیبهشت ۱۳۳۲ (۲۱ مه ۱۹۵۳)، به منابع سفارت آمریکا در تهران گفته بود: «انگلیسیها خاندان قاجار را بیرون انداختند و پدرم را سر کار آوردند. آنها پدرم را بیرون انداختند و میتوانند من را هم بیرون بیندازند» و «اگر انگلیسیها میخواهند که من بروم، باید فوراً بدانم تا بی سر و صدا بروم». به همین دلیل از امضای فرمان عزل مصدق و انتصاب سرلشکر فضلالله زاهدی به نخستوزیری طفره میرفت. سازمانهای جاسوسی آمریکا و بریتانیا اشرف پهلوی، اسدالله رشیدیان (عامل بریتانیا) و نورمن شوارتسکف (پدر) را برای جلب رضایت شاه فرستادند اما شاه اراده و جرئت اقدام علیه مصدق را نداشت.
در این میان شاه به وضوح در پاسخ به درخواست مخالفین، از لزوم برکناری دولت از روشهای قانونی سخن میگفت. مصدق به صورت یک شخصیت محبوب و بینالمللی درآمده بود و شاه نیز از همین مسئله هراس داشت. هراس از تشکیل یک حکومت جمهوری همان چیزی که در پشت جلد قرآن از مصدق بر عدم آن سوگند گرفته بود که در هر شرایطی به این کار دست نزند. این هراس بعد از چند اتفاق و رویداد مهم از جمله درگیری احزاب در ۲۳ تیر و رویداد ۳۰ تیر ۱۳۳۱ به او هشدار داد تا کار را تمام کند.
سازمانهای جاسوسی آمریکا و بریتانیا، شاه جوان را یک «ساقه نازک» توصیف میکردند که به گونهای «آزارنده» به تعهد و تضمین حمایت آنان نیاز داشت. اما حمایت همین «ساقه نازک» برای انجام کودتا اهمیت حیاتی داشت. زیرا ارتش ایران بدون رضایت شاه توان موفقیت نداشت. کرمیت روزولت در نامهای ناامیدانه به واشینگتن نوشت که بدون رضایت شاه کودتا فایدهای نخواهد داشت و خواستار «فشار حد نهایی» شد. زیرا در صورت سرنگون مصدق، نخستوزیر بعدی بدون پشتیبانی شاه توان اداره کشور و حل بحران نفت با بریتانیا را نداشت.
از سوی دیگر، آمریکا و بریتانیا چنان به کنار زدن محمد مصدق مصمم بودند که در نظر داشتند در صورت عدم حمایت شاه از نقشه کودتا، او را از تخت سلطنت ساقط کرده و شاهزاده غلامرضا پهلویرا بر تخت بنشانند. لوی هندرسون سفیر وقت آمریکا در تهران به شاه هشدار داد که بدون همکاری او نیز کودتا انجام خواهد شد و در این صورت، آمریکا و بریتانیا دیگر از دودمان پهلوی حمایت نکرده و این سلسله منقرض خواهد شود. هنگامی که شاه بالاخره فرمان عزل مصدق و انتصاب زاهدی به نخستوزیری را امضا میکند روزولت و همکارانش در سطر اول سند گزارش سیا به حروف انگلیسی مینویسند: «الحمدالله» و سپس میگویند «فشارها بالاخره مؤثر واقع شد».
دربار پهلوی
خانواده سلطنتی و اطرافیان آنان در دربار از اقدامات محمد مصدق در محدود کردن اختیارات شاه و جلوگیری از دخالت درباریان در امور حکومتی از این روی برای سلطنت دودمان پهلوی احساس خطر میکردند. آنان نیز با دولت بریتانیا در مقابله با محمد مصدق همسود بودند. اشرف پهلوی و علیرضا پهلوی از فعالترین درباریان مخالف مصدق شدند.
در آغاز سال ۱۳۳۱، احمد قوام (قوام السلطنه) به ایران بازگشت و حمایت بریتانیا و نزدیکان شاه، بخصوص اشرف پهلوی از قوام، با مشکلات مصدق با مجلس شورای ملی و رئیس وقت مجلس، حسن امامی همراه شد.
روحانیون
سید ابوالقاسم کاشانی و سید محمد بهبهانی (فرزند سید عبدالله بهبهانی) دو روحانی سیاسی تهران و دشمن سرسخت مصدق بودند. این دو همواره به جاسوسی برای سازمانهای آمریکا و بریتانیا در کودتای ۲۸ مرداد و دریافت پول متهم بودهاند. آنها افرادی چون شعبان جعفری و طیب حاجرضایی را به طرفداری از شاه به خیابانها آورند تا مقدمه کودتای ارتش را فراهم کنند.
سید ابوالقاسم کاشانی
نقش ابوالقاسم کاشانی در کودتای ۲۸ مرداد همواره یک موضوع تاریک و بحثبرانگیز بوده است.
ابوالقاسم کاشانی که سابقه طولانی مبارزه با بریتانیا و نقش پشتیبانی مهمی از کارزار ملی شدن صنعت نفت داشت. پس از قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱ همراه با دکتر مظفر بقائی و حسین مکی و ابوالحسن حائریزاده به مخالفان او پیوست.
سید محمد بهبهانی (نفر اول از سمت راست) در کنارسید ابوالقاسم کاشانی (نفر وسط) پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
مجموعه اسناد منتشر شده دولت آمریکا نشان میدهند که سید ابوالقاسم کاشانی ماهها پیش از مرداد ۱۳۳۲ با سفارت ایالات متحده آمریکا در تهران و مأموران سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) در تماس بوده است. هرچند این اسناد ثابت نمیکنند که او به طور مستقیم در طرح کودتا شرکت داشته یا از آمریکاییها پولی دریافت کرده باشد.
کاشانی علاوه بر رقابتهای سیاسی با مصدق، به شهرت بالای نخستوزیر و پوشش خبری گستردهای که رسانههای داخلی و خارجی به او میدادند حسادت میکرده است. آمریکا، کاشانی را به عنوان یک «هدف اطلاعاتی» قرار داد تا از این راه «ائتلاف نامقدس گروه مصدق و آیت الله کاشانی» را برهم زده و با کمک او به تخریب مصدق بپردازند. از آنجا که کاشانی خود را رهبر معنوی مسلمانان جهان میدانست آنها با ستایش رفتار او، مصدق را مانع اصلی در رسیدن به اهداف کاشانی مانند تشکیل یک ارتش میلیونی مسلمین برای مبارزه با امپریالسیم و رهبری او بر جهان اسلام معرفی میکردند. به این ترتیب، کاشانی آغاز به موضعگیری بر علیه مصدق کرد.
البته آمریکا از به قدرت رسیدن ابوالقاسم کاشانی به عنوان یک دولت ترس داشت زیرا معتقد بود که دولت کاشانی همان خطمشی محمد مصدق را با توسل به خشونت و ترور مخالفان دنبال خواهد کرد.
ابوالقاسم کاشانی و مظفر بقایی در خانه تخریب شده دکتر مصدق، ۲۹ امرداد ۱۳۳۲
محمد بهبهانی
چند روز پیش از کودتای نافرجام ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ سفارت آمریکا در تهران مبالغ زیادی پول به عوامل بانفوذ خود از جمله سید محمد بهبهانی پرداخت کرده بود. این پول به «دلارهای بهبهانی» معروف شد. البته مقدار دقیق پول دریافت شده توسط بهبهانی مشخص نیست.
او چنان مورد اعتماد کامل سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و بریتانیا بوده که یکی از دستاندرکاران اصلی عملیات نهایی سرنگونی مصدق و مسئول سازماندهی تظاهرات در صبح روز ۲۸ مرداد بوده است.
پس از سرنگونی مصدق، پرداخت پول به محمد بهبهانی ادامه یافت. در یک گزارش سیا آمده که سرلشکر زاهدی (نخستوزیر جدید) زاهدی در روز چهارم مهر ۱۰ هزار تومان (حدود یک هزار دلار آمریکا) و یک هفته بعد پنج هزار تومان (حدود ۵۰۰ دلار آمریکا) به بهبهانی داده تا ضمن حفظ حسننیت بهبهانی و او را حامی دولت خود نگه دارد.
زمینهسازی کودتا
رهبری عملیات به عهده افسری با تجربه به نام کرمیت روزولت گذاشته شد. روزولت در آن زمان ۳۷ ساله و رئیس بخش آسیا-خاور نزدیک سازمان سیا بود. او با یک پرواز به بیروت رفت و از آنجا با اتومبیل از طریق بیابانهای سوریه و عراق با نام مستعار «جیمز لاکریج» وارد ایران شد. در آن زمان همه چیز برای اجرای کوتا آماده بود. حزب توده که ارتباطاتی با نزدیکان محمد مصدق برقرار کرده بود، از چند هفته پیش خبر وقوع یک کودتای نظامی را به دست آورده و گزارش کرده بود.
سرلشکر زاهدی در میان کودتاچیان
تاخت و تاز احزاب مختلف در تهران، ناسزاگویی مطبوعات وابسته به دربار از جمله روزنامه داد عمید نوری به مصدق، وقایع سی تیر ۱۳۳۱ و برکناری قوام، حمله مطبوعات بینالمللی طرفدار بریتانیا به مصدق و درگیری و زورآزمایی او با شرکت نفت ایران و انگلیس و عدم صادرات نفت ایران و مسدود شدن اعتبارات بینالمللی و بروز سایر مشکلات از دکتر مصدق یک سیاستمدار منزوی ساخته بود. او تلاش میکرد تا اقتصاد بدون نفت ایران را شکل دهد و بر پایه گرفتن مالیات از صاحبان صنایع و بازاریان این هدف را به انجام برساند. اما با سنگ اندازیهای بسیار در این جریان نتوانست اوضاع را به نفع خود تغییر دهد.
در همین حال ژنرال نورمن شوارتسکف (پدر) با مبالغی پول نقد به بهانه مأموریت در لبنان و مصر و پاکستان وارد ایران شد و با شاه ملاقات کرد.
رابط بریتانیایی یعنی شاپور ریپورتر نیز با شاه ملاقاتی داشت و از طریق او به شاه پیام داده شد که آمریکا و بریتانیا قصد کودتا دارند و وحشتی از این کار ندارند. شاه با تکان دادن سر با قصد آنان موافقت کرد. در آن دیدار مهم ژنرال نورمن شوارتسکف به شاه اطلاع داد که افسر جوان فرمانده کودتا (روزولت) نیز قصد دیدار با او را دارد. شاه اظهار نگرانی کرد و درخواست کرد که این دیدار محرمانه باشد تا دیگران به این قضیه پی نبرند و به مصدق گزارش ندهند. دیداری که بعدها در یک شب در اتومبیل روی داد و روزولت زیر پتویی پنهان و در همان حال با شاه مذاکره کرد.
سند سازمان اطلاعات مرکزی ایالات متحده آمریکا (سیا) بر دست داشتن در کودتای ۲۸ مرداد
خلع دکتر مصدق به وسیله انجام کودتا یک بار هم قرار بود در سال ۱۳۳۱ بیفتد. اما مصدق متوجه شد و با تعطیل کردن سفارت بریتانیا در تهران و اخراج تمام دیپلماتهای بریتانیایی، این برنامه را ناکام گذاشت. غروب روز ۲۴ مرداد ۱۳۳۲ گروهی از افسران سیا در ویلای امنی در تهران گردهم آمدند. قرار بود در نیمه شب آن روز رمز عملیات آژاکس با عنوان «حالا دقیقاً نیمه شب است» به صورت رمز از رادیو بیبیسی فارسی اعلام شود. عملیات آژاکس در ۴ مرحله انجام میشد:
- تبلیغات منفی در مساجد، جراید، خیابانها توسط شبکه بدامن علیه مصدق به خاطر روابط نزدیکانش با حزب توده و شوروی.
- خلع مصدق از نخستوزیری با فرمان شاه.
- تظاهرات گروههای از مردم به نفع شاه و سلطنت.
- ظاهر کردن پیروزمندانه سرلشکر زاهدی به عنوان نخستوزیر جدید از سوی شاه.
ترس از شکست کودتا
سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) اسناد تازهای را در ارتباط با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ منتشر کرده که نشان میدهند دولت آمریکا قصد داشت در صورتی که کودتا علیه دولت دکتر محمد مصدق شکست بخورد، در ایران یک جنگ چریکی دامنهدار به راه بیندازد. این سند «به کلی سری» که در سال ۱۹۵۳ در وزارت خارجه و شورای امنیت ملی آمریکا تنظیم شده، حکایت از آن دارد که آمریکا تا چه اندازه نگران آن بود که کودتا برای سرنگونی دکتر مصدق با ناکامی مواجه شود. این سند همچنین اثبات میکند که طرحی در جریان بود تا با افزایش حضور نظامی آمریکا در منطقه و ایجاد یک نیروی چریکی ضد کمونیست در جنوب ایران، حرکتی برای بیثبات کردن دولت مصدق آغاز شود.
خودرو فضلالله زاهدی (سیاه رنگ) در خلال کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که توسط خودروهای نظامی اسکورت شدهاست.
والتر اسمیت معاون وزیر خارجه وقت به کاخ سفید اطلاع داد که سازمان سیا برای مقابله با این احتمال، آماده شدهاست تا در صورت شکست کودتا یک جنگ چریکی دراز مدت و دامنهدار علیه اعضای حزب توده و دیگر فعالان سیاسی در ایران به راه بیندازد. اسمیت در این یادداشت نوشتهاست: «تا امروز سیا موفق شده ده نفر را با دستگاههای گیرنده و فرستنده رادیویی در نقاط مختلف ایران بگمارد تا در صورت لزوم با این سازمان تماس برقرار کنند. عده دیگری هم برای پیوستن به آنها تعلیم میبینند.»
در همان حال، در پایگاه ویلوس فیلد در لیبی که در آن زمان در اختیار آمریکا بود اسلحه و مهمات برای این منظور انبار شده بود. به گفته اسمیت این مقدار اسلحه و مهمات برای مسلح کردن ده هزار نفر کفایت میکرد. او میگوید که این تجهیزات میتوانستند در عرض سه تا چهار هفته به ایران برسند. اسلحه و مهمات قرار بود در تهران و تبریز همراه با محمولههای مخفی طلا و پول نقد به دست افراد خاصی برسد.
سیا طرحی هم برای اداره چریکهایش توسط هشت گروه سه نفره تهیه کرده بود. در عین حال، قرار بود دهها هواپیمای آمریکایی هم در جنوب ترکیه مستقر شوند و یک نیروی کوچک از نفرات و شناورهای آمریکایی هم قرار بود در نزدیکی بصره در جنوب عراق استقرار بیابند تا از پراکنده شدن کمونیستهای فراری در منطقه جلوگیری کنند.
ارتش آمریکا مصمم بود تا از یک پایگاه نظامی در ظهران در عربستان سعودی هم سود بجوید. اما با پیروزی کودتای ژنرال زاهدی، سرنگونی دولت دکتر مصدق و بازگشت شاه به ایران دیگر نیازی به دست زدن به این عملیات پیدا نشد.
۱۳ مرداد ۱۳۳۲: برای محدودسازی قدرت شاه، مصدق درخواست همه پرسی کرد. جلسه بزرگی برگزار شد. مصدق از سربازان خواست که بین طرفداران او و حزب توده فاصله ایجاد کنند.
کودتای ۲۵ مرداد
با برگزاری همهپرسی و اعلام حمایت مردم از دولت و انحلال مجلس دیگر معلوم بود که شاه و بریتانیا باید دست از اقدامات به ظاهر قانونی خود بردارند و رو در رو، مصدق را ساقط کند.
نقشه کودتا با همکاری بریتانیا و آمریکا طرح شد و پس از چندبار تجدید نظر و مشورت با عناصر اصلی به تصویب رسید. نقشی که برای شاه در نظر گرفته شده بود امضای فرمان عزل مصدق و نیز امضای فرمان نصب سرلشکر زاهدی به نخستوزیری بود. اشرف پهلوی که با فشار مصدق، به خارج از کشور رفته بود با با جان فاستر دالس و اسدالله رشیدیان در سوئیس یا (پاریس؟) دیداری داشت و سپس با استفاده از نام خانوادگی شوهرش «شفیق» به ایران بازگشت و در مدت کوتاهی که فرصت داشت شاه را در جریان طرح کودتا گذاشت و با آشکار شدن حضورش دوباره ناچار به خروج از کشور شد. بعد از اطلاع مصدق از بازگشت اشرف، وی عکس العمل تندی نشان داد و به شاه اعلام کرد که اگر خواهر شاه خاک ایران را تا بیست و چهار ساعت ترک نکند وی را زندانی و دادگاهی خواهد کرد. اشرف در پی عکس العمل تند مصدق دوباره از ایران خارج شد. شاه پس از تردیدهای اولیه به امضای فرمانها رضایت داد. بعدها روشن شد که شاه در واقع دو ورقه سفید را امضاء کرده بود تا کودتاگران آنچه لازم است بر بالای امضای او بنویسند.
فرمان رسمی شاه به خط نستعلیق، مبنی بر انتصاب سرلشکر فضلالله زاهدیبه مقام نخستوزیری ایران
در ۲۵ مرداد دکتر مصدق که صدور فرمان عزل را خلاف روح قانون اساسی مشروطه و پادشاهی مشروطه دانست و متوجه کودتای شاه علیه خود شد در برابر این کودتا مقاومت کرد. این حرکت، منجر به فرار شاه به عراق شد. در ۲۸ مرداد کودتایی که سازمانهای اطلاعاتی بریتانیا و آمریکا طرح کرده بودند آغاز شد.
فرمان عزل را یک ساعت بعد از نیمه شب ۲۵ مرداد نعمتالله نصیری رئیس گارد سلطنتی (گارد جاویدان) بود با همراهی تانک و زرهپوش از سعدآباد به خیابان کاخ (خیابان فلسطین کنونی) آورد تا در منزل دکتر مصدق به او ابلاغ کند. مصدق که با تلفن از حرکت این گروه باخبر شده بود فرمان را گرفت و رسید داد و نیروی محافظ مقر او بلافاصله نصیری و نیروی همراه او را بازداشت کردند. شاه که قبلاً به کلاردشت رفته بود با شنیدن خبر به رامسر رفت و از آنجا با هواپیما به بغداد و سپس به رم پرواز کرد.
صبح ۲۵ مرداد خبر اقدام نصیری در شهر منتشر شد و همه دانستند که کوششی برای برکناری مصدق صورت گرفت و ناموفق بود. کودتای ۲۵ مرداد شکست خورده بود.
دیدار مصدق و هندرسون در ۲۷ مرداد
در روز ۲۵ مرداد لوی هندرسون، سفیر وقت آمریکا در ایران «در تعطیلات» بسر میبرد. او پس از نافرجام بودن این کودتا فوراً به تهران برگشت و در ۲۷ مرداد به دیدار مصدق رفت تا برای مصدق دام پهن کند. او از دستاندرکاران اصلی کودتا بود ولی در ظاهر بر عدم دخالت در امور داخلی ایران تأکید داشت. هندرسون در گزارش رسمی خود به واشینگتن نوشت که این دیدار آرام بوده ولی اسناد فاش شده نشان دادند که این دیدار پرتنش بوده و به طور ناگهانی به پایان رسیده است.
در این دیدار، هندرسون به مصدق هشدار داد که ادامه اصرارش به باقی ماندن در سمت نخست وزیری به نفع ایران نیست. مصدق نیز از گفته هندرسون به شدت عصبانی شد و پاسخ داد که: او حق دخالت در امور داخلی ایران را ندارد. هندرسون نیز مصدق را تهدید کرد که: اگر نظم و آرامش را به خیابانها برنگرداند و حملات تظاهرکنندگان ملی یا چپگرا به شهروندان و مراکز آمریکایی در ایران متوقف نشود، کمکهای مالی و فنی واشینگتن به ایران به خطر خواهد افتاد و کاخ سفید، مصدق را به عنوان نخست وزیر ایران به رسمیت نخواهد شناخت. در واکنش به این تهدید، مصدق تجمعات عمومی را ممنوع اعلام کرد و طرفداران خود را از خیابانها خارج کرد.
کودتای ۲۸ مرداد
رئیس دفتر تیمسار فضلالله زاهدی که از اعضای سازمان نظامی حزب توده ایران بود، برنامه کودتا را سه روز پیش از کلید خوردن کودتای ۲۸ مرداد به حزب توده ایران اطلاع داده بود. از این روی حزب توده شروع به سازماندهی تظاهرات در تهران و شهرستانها به نفع محمد مصدق کرد. در این بین گروهی نیز به شایعه پراکنی و اقدامات تندروانه از قبیل تهدید روحانیون و توهین به مقدسات اسلامی و درخواست الغای سلطنت و حتی رئیسجمهور شدن مصدق را مطرح کردند. مصدق که تظاهرات را در خدمت طرفداران سلطنت میدانست، دستور جلوگیری از تظاهرات را به پلیس و ارتش ابلاغ کرد.
۱۰ صبح: آتش زدن ساختمانهای روزنامههای طرفدار دولت – این نگاره مربوط به دفتر روزنامه بختیار متعلق به دکتر حسین فاطمی است.
از ساعات اولیه صبح ۲۸ مرداد جمعیتی از سمت جنوب به سمت مرکز شهر تهران به راه افتادند. عوامل کودتا با پیگیری و خرج کردن مبلغ زیادی پول نیروهایی از اوباش و زنان محلات مختلف (مانندپری بلنده) را یکدل کردند و صبح روز چهارشنبه ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ خیابانهای تهران شاهد حرکت این نیروها و نیروهای نظامی با شعار «جاوید شاه» بود. تا بعد از ظهر خیابانها در کنترل افرادی بود که به طرفداران مصدق حمله میکردند. دفترهای احزاب و نشریات طرفدار مصدق یا حزب توده غارت شد و به آتش کشیده شد.
با شروع تظاهرات، گروههایی از مردم نیز تحت تأثیر این جو به صف شعاردهندگان علیه مصدق پیوستند و از سوی دیگر، نظامیانی که با دریافت پول به شرکت در کودتا رضایت داده بودند، همراه جمعیت شدند. اسناد منتشر شده در آمریکا نشان میدهد که در همین زمان، بیشتر مقامهای ارشد نظامی و حتی خود فضلالله زاهدی مخفی شده یا به آمریکاییها پناه برده بودند.
چند ساعت پس از شروع تظاهرات، غوغاگران به پشتگرمی تانکها دفتر نزدیکان و روزنامههای هوادار مصدق را غارت کردند. در این میان، دفتر حزب توده نیز از یورش «شاه دوستان» و «کمونیسم ستیزان» در امان نماند. دولت مصدق و حتی حامیان او در ارتش واکنشی به این تحولات نشان ندادند.
روایتهای بسیاری از دلایل بی تحرکی مصدق و هواداران او شدهاست: جدی نگرفتن خطر، ضعف در تصمیمگیری به موقع، عدم ارتباط مناسب در سطوح بالا یا فرسودگی توأم با ناامیدی مصدق و یارانش، نمونههایی از این روایات است. به هر روی، ساعاتی پس از ظهر، درگیری بین طرفداران و مخالفان مصدق به اطراف خانه او کشیده شد. عده اندکی از نظامیان وفادار به مصدق با همه توان در برابر یورش جمعیت و نظامیان حامی کودتا مقاومت کردند اما تصرف ساختمان رادیو، پایان واقعی ماجرا بود. در ساعات پایانی روز، مقاومت در اطراف خانه نخستوزیر هم شکسته شد، جمعیت خانه مصدق را غارت کردند و او از طریق بام خانهاش جان به در برد.
موسی مهران محافظ دکتر مصدق در رابطه با گلولهباران منزل دکتر مصدق میگوید:
تمام دیوارهای خانه دکتر مصدق گلوله خورده بود و میخورد و صدای مهیبی میداد تا یکی از گلولهها وارد اتاق میشود، آقای دکتر صدیقی گفت: آقا اجازه بدهید از اتاق خارج شویم اما دکتر مصدق گفت فقط تختم را جابهجا کنید.
۱:۳۰ ظهر: اشغال ساختمان رادیو تهران
منزل دکتر مصدق نیز با تانک و مسلسل مورد حمله نیروهای نظامی کودتا قرار گرفت و مصدق دستور عدم مقاومت به نیروی محافظ نخستوزیری داد و در خانه همسایهاش پناه گرفت. گروههای ضد مصدق و نظامیان به غارت منزل وی پرداختند. مهدی میراشرافی فرمان عزل مصدق و نصب سرلشکر زاهدی را از رادیو خواند. سرلشکر زاهدی که در این مدت نزد مأموران آمریکایی مخفی بود از مخفیگاه به درآمد. مردم با سکوت و حیرت این رویدادها را ناظر بودند. نه مصدق، نه طرفداران مصدق و نه حزب توده که وعده «تبدیل کودتا به ضد کودتا را در روزهای گذشته میداد اقدامی برای مقابله نکردند و کودتا پیروز شد.»
خروج دکتر محمد مصدق از منزل به وسیله نردبان، مصدق روز بعد در باشگاه افسران وزارت جنگ مقر اردشیر زاهدی، خود را تسلیم کرد.
پس از کودتا
از نخستین دقایق صبح روز ۲۹ مرداد ۱۳۳۲ مأمورین فرمانداری نظامی، رکن دوم و اداره کل شهربانی دست به بازداشت عده زیادی از همکاران محمد مصدق، اعضاء جبهه ملی، نمایندگان مستعفی و روزنامهنگاران و اعضاء حزب توده زدند. از طرف سرلشکر فضلالله زاهدی اعلامیهای صادر و متذکر شد «در حفظ جان دکتر مصدق از هیچ گونه اقدامی کوتاهی نخواهد شد. از این رو مقتضی است ظرف ۲۴ ساعت خود را به شهربانی معرفی نماید». زاهدی فرمانده کودتا به محمدرضا شاه تلگرافی زد و از وی خواست تا به ایران بازگردد، شاه نیز در جواب فضلالله زاهدی اعلام کرد بی درنگ به ایران بازمیگردد. در روز ۲۹ مرداد ۱۳۳۲ در تمام شهرهای ایران حکومت نظامی برقرار شد. همچنین در این روز عده زیادی از افسران که از عوامل کودتا بودند ترفیع درجه پیدا کردند از جمله سرهنگ نعمتالله نصیری، سرهنگ تیمور بختیار و سرهنگ عباس فرزانگان درجه سرتیپی گرفتند. پس از کودتا به دستور فرمانداری نظامی از انتشار روزنامههای حامی مصدق و حزب توده جلوگیری شد.
۱ شهریور ۱۳۳۲، ۱۰:۳۰ صبح: پس از اعلام رسمی موفقیت کودتا، شاه با نخستین پرواز کاالام از رم به بغداد رفت و از آنحا با جت شخصی خود به تهران بازگشت. فضلالله زاهدی در سمت راست و نعمتالله نصیری در سمت چپ شاه درفرودگاه بینالمللی مهرآباد هستند.
دکتر مصدق در روز ۲۹ مرداد خود را به زاهدی تسلیم کرد و بازداشت شد. فرمانداری نظامی به ریاست سرتیپ تیمور بختیار به تعقیب و دستگیری و شکنجه مخالفان پرداخت. مذاکرات نفت با شرکت نفت ایران و انگلیس و چند شرکت آمریکایی و اروپائی شروع شد که در آخر به قرارداد کنسرسیوم منجر شد. کمکهای مالی آمریکا به دولت ایران رسید و در تقویت حکومت تازه مؤثر افتاد.
۹ شهریور ۱۳۳۲: با توجه به نیاز مالی دولت جدید، لوی هندرسون سفیر آمریکا در ایران به زاهدی وعده کمک ۴۵ میلیون میدهد. از چپ به راست: Norman Paulنماینده Stassen و هندرسون و فضلالله زاهدی و Warne
کودتای ۲۸ مرداد تأثیر مهمی بر روابط ایران و آمریکا گذاشت که هنوز آثار آن در روابط دو کشور محسوس است. در ۱۸ مارس سال ۲۰۰۰ میلادی مادلین آلبرایت وزیر امورخارجه آمریکا در سخنرانی خود گفت:
- «در سال ۱۹۵۳ آمریکا نقش مؤثری در ترتیب دادن براندازی نخستوزیر محبوب ایران محمد مصدق داشت. دولت آیزنهاور معتقد بود که اقداماتش به دلایل استراتژیک موجّهند ولی آن کودتا آشکارا باعث پسرفت سیر تکامل سیاسی ایران شد و تعجبی ندارد که هنوز بسیاری از ایرانیان از این دخالت آمریکا در امور داخلی آنان ناراحتند. علاوه براین در ربع قرن بعد از آن ایالات متحده و غرب پیوسته از رژیم شاه حمایت کردند. دولت شاه هرچند کارهای زیادی برای پیشرفت اقتصادی ایران انجام داد، مخالفان خود را بیرحمانه سرکوب کرد.»
سرانجام ملّیون
شاه بر خلاف قانون که محاکمه نخستوزیر را تنها توسط دیوان عالی کشور مجاز میشمرد، محمد مصدق را در دادگاه نظامی محاکمه و به سه سال حبس مجرد (انفرادی) محکوم کرد. در جریان برگزاری دادگاه تظاهرات مردمی در شهرهای مختلف کشور در دفاع از وی سرکوب شد. وی پس از پایان زندان به زادگاه خود روستای احمدآباد (کرج) تبعید شد. شاه پس از مرگ وی گفت: «زنده و مردهاش در احمدآباد» و بدین ترتیب در دفن وی در قبرستان ابن بابویه جلوگیری شد. محمد مصدق در روزهای آخر عمر خود در این باره میگوید:
کمونیسم را بهانه کردهاند که نفت ما را ۱۰۰ سال دیگر هم غارت کنند. دادگاه نظامی مرا به سه سال حبس مجرد محکوم کرد که در زندان لشکر ۲ زرهی آن را تحمل کردم. روز ۱۲ مرداد ۱۳۳۵ که مدت آن خاتمه یافت به جای اینکه آزاد شوم به احمدآباد تبعید شدم و عدهای سرباز و گروهبان مأمور حفاظت من شدند. اکنون که سال ۱۳۳۹ خورشیدی هنوز تمام نشده مواظب من هستند و من محبوسم و چون اجازه نمیدهند بدون اسکورت به خارج [قلعه] بروم در این قلعه ماندهام و با این وضعیت میسازم تا عمرم به سر آید و از این زندگی خلاصی یابم.
- دکتر حسین فاطمی (وزیر امور خارجه دولت مصدق) و کسی که پیشنهاد اولیه ملی شدن صنعت نفت را ارائه کرده بود نیز توسط دادگاه نظامی به اعدام محکوم و در حالیکه بیمار بود تیرباران شد.
- امیرمختار کریم پور شیرازی مدیر روزنامه شورش که از شاه و بستگانش انتقاد کرده بود نیز در زندان لشکر دو زرهی (محل حبس و شکنجه زندانیان سیاسی پس از کودتا) زنده به آتش کشیده و کشته شد.
- محمود سخایی رئیس شهربانی کرمان توسط وابستگان بقایی کشته شد.
از میان یاران مصدق، فقط دکتر فاطمی اعدام شد. او خواهان تشکیل جمهوری شده و پس از کودتا در یکی از مخفیگاههای حزب توده پنهان شد و از اتحاد میان حزب توده و جبهه ملی دفاع میکرد. حزب توده با رفتاری بهشدت خشونتآمیز روبهرو شد:
بین سالهای ۱۳۳۲ و ۱۳۳۵ رژیم، ۱۱ تن از اعضای این حزب را در زندان به قتل رساند. ۳۱ نفر از آنها را اعدام کرد، ۵۲ نفر دیگر را گرچه به اعدام محکوم نمود بعدها آنرا به حبس ابد کاهش داد. ۹۲ نفر را به حبس ابد محکوم کرد که عمدتاً زمانی آزاد شدند و ۱۰۰ نفر را نیز به حبس از ۱ تا ۱۵ سال محکوم ساخت.
« من تاج و تختم را از برکت خداوند، ملتم و ارتشم و شما دارم. مصدق باید ۳ سال حبس شود و بعد هم از دهکدهاش خارج نشود. حسین فاطمی هم اگر پیدایش کنم اعدام خواهم کرد. »
بهطور کلی، رفتار حکومت ایران با جبهه ملی ملایم ولی با حزب توده بسیار خشن بود. مصدق و بیشتر وزرای کابینه و افسران نظامی مورد اعتماد وی با احکام حبس درحدود سه سال مواجه شدند. دادگاه شدیداً سیاسی مصدق باعث دردسر زیادی برای رژیم شد؛ بهجای آنکه دادگاه نظامی او را محاکمه نماید، مصدق دادگاه را به محاکمه کشید.
محاکمه فعالان سیاسی در دادگاههای نظامی ارتش تا پایان سلطنت پهلوی ادامه یافت.
- برادران قشقایی (ناصر قشقایی، خسرو قشقایی، محمد حسین قشقایی) سناتور و نماینده مجلس شورای ملی بودند، پس از کودتای ۲۸ مرداد تنها حامیان دکتر مصدق بودند که همراه با ایل قشقایی به مقابله جدی با دولت کودتا برخاستند که پس از ۳ ماه مقاومت و محاصره شیراز به خاطر خیانت برخی از خوانین، قشون برادران قشقایی متفرق شد؛ این برادران حاضر به مصالحه با شاه نشده در نتیجه به مدت ۲۵ سال تبعید شدند.
- تیمسار محمدتقی ریاحی رئیس ستاد به ۳ سال زندان محکوم شد.
- مهندس احمد زیرکزاده پس از ۲ سال و نیم فرار سرانجام دستگیر و پس از تحمل شش ماه زندان آزاد شد.
- دکترعلی شایگان استاد دانشگاه و نماینده مجلس شورای ملی دوره هفدهم، به دو سال زندان محکوم و پس از آزادی به مجبور به خروج از ایران و اقامت در آمریکا شد.
- حیدر رقابی (متخلص به هاله و سراینده ترانه مرا به بوس) ترانه سرا و مبارز سیاسی و رهبر سازمان سربازان جبهه ملی ایران بین سالهای ۳۲ تا ۳۴ به صورت متناوب به زندان افتاد و سرانجام مجبور به ترک ایران و اقامت در آمریکا شد.
- کریم سنجابی قاضی اختصاصی ایران در دیوان بینالمللی دادگستری در پرونده نفت ایران و انگلیس، و نماینده مردم کرمانشاه در مجلس دوره هفدهم، پس از ۱۹ ماه فرار و چند ماه زندان سرانجام باتوجه به موقعیت بینالمللی و با وساطت سناتور «والاتبار» آزاد شد.
- مهدی آذر وزیر فرهنگ دولت ملی مصدق و بنیانگذار طب داخلی ایران به مدت ۶ ماه زندانی شده و سپس ممنوعالتدریس در دانشگاه شد.
- جهانگیر حقشناس وزیر راه پس از کودتا به مدت ۲ سال زندانی شد و از خدمات دولتی منفصل گشت.
- سید باقر کاظمی وزیر امور خارجه و سفیر ایران در فرانسه پس از کودتا استعفاء داده و به ایران بازگشت و به مدت یک سال در زندان بود. پس از زندان نیز برای مدتی تبعید شد.
- سید محمد علی کشاورز صدر استاندار گیلان و مسوول ملی کردن شیلات و استاندار اصفهان در زمان کودتای ۲۸ مرداد، پس از کودتا دستگیر و به مدت ۸ ماه زندانی بود.
- کاظم حسیبی نخستین دانشآموخته ایرانی مدرسه پلیتکنیک پاریس، نایب رئیس مجلس شورای ملی دوره هفدهم بود که پس از ۱۹ ماه زندگی مخفیانه دستگیر و به یک سال زندان و محرومیت دائمی از فعالیتهای اجتماعی محکوم شد.
- محمدحسن شمشیری پس از کودتا دستگیر و به جزیره خارگ تبعید شد.
- عبدالله معظمی ریاست مجلس شورای ملی دوره هفدهم و استاد دانشگاه تهران، پس از کودتا به زندان و تبعید محکوم شد و از دانشگاه اخراج شد.
- شاپور بختیار معاون وزیر کار پس از چند ماه پنهان شدن، دستگیر و زندانی شد.
- داریوش فروهر از رهبران حزب پان ایرانیست و حزب ملت ایران پس از چند ماه فرار سر انجام دستگیر و زندانی شد.
- غلامحسین صدیقی بنیانگذارمؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی (دانشکده علوم اجتماعی بعدی) و بنیانگذاران جشن هزاره ابن سینا، پدر علم جامعهشناسی ایران و وزیر کشور دولت ملی دکتر مصدق، ۲ سال زندانی شد.
- محمود نریمان نماینده مجلس شورای ملی دوره هفدهم، پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به مدت ۶ ماه زندانی بود و سپس به جنوب تبعید شد.
- احمدرضوی نایب رئیس مجلس هفدهم و استاد دانشگاه، به ۱۰ سال زندان و انفصال از خدمت در دانشگاه محکوم شد و پس از از آزادی به خارج از ایران رفت.
منزل دکتر محمد مصدق نخستوزیر وقت، هنگام حملات ارتش شاهنشاهی ایران در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
تأثیر کودتا بر روابط ایران و آمریکا
برخی معتقدند که کودتای ۲۸ مرداد تأثیر مهمی بر روابط ایران و آمریکا گذاشت که هنوز آثار آن در روابط دو کشور محسوس است. در ۱۸ مارس سال ۲۰۰۰ میلادی مادلین آلبرایت وزیر امور خارجه آمریکا در جلسهای با حضور شماری از ایرانیان از جمله هوشنگ امیراحمدی در سخنرانی خود گفت:
- در سال ۱۹۵۳ آمریکا نقش مؤثری در ترتیب دادن براندازی نخستوزیر مردمی ایران محمد مصدق داشت. دولت آیزنهاور معتقد بود که اقداماتش به دلایل استراتژیک موجهند ولی آن کودتا آشکارا باعث پسرفت سیر تکامل سیاسی ایران شد و تعجبی ندارد که هنوز بسیاری از ایرانیان از این دخالت آمریکا در امور داخلی آنان ناراحتند. علاوه براین در ربع قرن بعد از آن ایالات متحده و غرب پیوسته از رژیم شاه حمایت کردند. دولت شاه هرچند کارهای زیادی برای پیشرفت اقتصادی ایران انجام داد ولی مخالفان خود را بیرحمانه سرکوب کرد.
همچنین باراک اوباما در دیدار سه روزه از کشورهای عربستان سعودی و مصر ۱۲ تا ۱۵ خرداد ۱۳۸۸ (۲–۵ ژوئن ۲۰۰۹) در نطق از پیش تنظیم شده خود در قاهره اذعان کرد که کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ کار آمریکا بودهاست و در این رابطه گفت:
- این موضوع منشأ تنش بین ایالت متحد و نظام جمهوری اسلامی ایران بودهاست. ایران خودش را به دولتی قسمخورده در مخالفت با کشور من تعریف کردهاست، و براستی تاریخچه پرآشوبی بین ما وجود دارد. در میانه جنگ سرد، ایالات متحده، در براندازی دولت دموکراتیک انتخاب شده ایران، نقش بازی کرد. از زمان انقلاب اسلامی، ایران در گروگانگیری و خشونت علیه سربازان و مردم عادی ایالات متحد، نقش داشته است. این تاریخچه بخوبی شناخته شدهاست. به جای اینکه این تاریخچه در گذشته بماند، من برای رهبران و مردم ایران این موضوع را روشن کردهام که کشور من برای جلوتر رفتن آمادهاست.
هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا در ۴ آبان ۱۳۹۰ (۲۶ اکتبر ۲۰۱۱) در دو مصاحبه اختصاصی مفصل و جداگانه با دو شبکه فارسی زبان، بیبیسی فارسی و بخش فارسی صدای آمریکا به گفتگوی مستقیم با مردم ایران پرداخت. خانم کلینتون، با یادآوری پوزش خانم مادلین آلبرایت، وزیر خارجه پیشین آمریکا، از مردم ایران به خاطر نقش آمریکا در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، بار دیگر از این واقعه ابراز تأسف کرد.
افشای اسناد طبقهبندی شده
در شصتمین سالگرد کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، آرشیو امنیت ملی آمریکا اسنادی را منتشر کرد که ضمن نشان دادن نقش سازمان سیا در رهبری اقدام فوق، آن را بخشی از فعالیت سیاست خارجی آمریکا به شمار آورد.
در ژوئن ۲۰۱۷ سازمان سیا ضمن تأیید نقش خود در کودتا اسنادی در این زمینه منتشر نمود.
در اسنادی که از طبقهبندی محرمانه خارج شدهاند ارجاعاتی به رمز آژاکس (رمز عملیات آمریکاییها در کودتای ۲۸ مرداد که از نام شوینده ایجکس شرکت کولگیت-پالمولیو گرفته شده است) وجود دارد. این اسناد از جمله شامل پروندههای کاری کرمیت روزولت است که در روزهای منتهی به کودتا در تهران به سر میبرد. این اسناد که در آرشیو آژانس امنیت ملی ایالات متحده آمریکا و نیز مجله فارین پالیسی منتشر شدند، بر اساس قانون دسترسی آزادی به اطلاعات در ایالات متحده آمریکا در اختیار همگان قرار گرفت. این اسناد بخشی از یک مجموعه سند و گزارش بزرگتر به نام «نبرد ایران» هستند که توسط تاریخنگاران سازمان سیا و صرفاً برای مصرف داخلی در اواسط دهه هفتاد میلادی تدوین شدهاند.
خبر برگشت شاه به ایران پس از کودتای ۲۸ مرداد در یک نشریه انگلیسی زبان-ترجمه: شاه بازمیگردد، کودتای نظامی دولت مصدق را باژگون کرد.
این سند نخستین بار در سال ۱۹۸۱ منتشر شده بود، اما بخشهای مهم آن از جمله بخش سوم موسوم به «اقدام پنهان» که در واقع تشریح عملیات کودتا است، به علاوه همه اشارات مستقیم به «تیپیآژاکس» (TPAjax) که اسم رمز عملیات بود، در دسترس عموم قرار نگرفته بود.
مجله «فارین پالیسی» در حاشیه انتشار این اسناد آورده «سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و بریتانیا برای تحقق اهداف خود در اجرای کودتا، پروژهای چندلایه و پیچیده را همزمان به پیش بردند: استفاده از ماشین پروپاگاندای خود برای تخریب وجهه سیاسی محمد مصدق، رشوه دادن به برخی از نمایندگان وقت پارلمان ایران، سازماندهی نیروهای نظامی و در نهایت به راه انداختن راهپیماییها و اعتراضات خیابانی.» بخشی از اسناد سیا دربارهٔ ایران که به مقطع کودتا مربوط میشوند در دهه ۱۹۶۰ از میان رفتهاند. سیا ادعا میکند در بایگانیهای امن خود جای کافی برای نگهداری آنها نداشته است. سیا در مقدمه یکی از سندهای متعلق به سال ۱۹۵۴ است مینویسد: «در پایان ۱۹۵۲ روشن بود که دولت مصدق نمیتواند با کشورهای غربی که منافعی در ایران دارند به توافقی نفتی برسد.» «هدف عملیات آژاکس سرنگونی دولت محمد مصدق، بازسازی منزلت و قدرت شاه و جایگزینی دولت مصدق با دولتی بود که ایران را با سیاستهایی سازنده اداره کند.» بنا به این سند همچنین هدف کودتا این بوده که دولتی بر سر کار بیاید که دولتهای غربی بتوانند دربارهٔ بازار نفت با آن به توافق برسند.
در جریان این افشاسازیها، بریتانیاییها از آمریکاییها خواستند از انتشار اسنادی در آن به نقش سازمان اطلاعات مخفی بریتانیا در این کودتا هیچ اشاره مستقیمی شده باشد خودداری کنند.
عذرخواهی سران آمریکا و بریتانیا
در سال ۲۰۰۰، مادلین آلبرایت به تأیید نقشآفرینی آمریکا در کودتای ۲۸ مرداد ایران پرداخت. در سال ۲۰۰۹ نیز، باراک اوباما نقش آمریکا در کودتای ۲۸ مرداد را تأیید کرد بااین حال هیچکدام از مسوولین این کشور تا کنون به عذرخواهی رسمی از مردم ایران، برای این کودتا، نپرداختهاند، ولی لحن باراک اوباما و مادلین آلبرایت به عذرخواهی نزدیک بود. جک استراو، وزیر امور خارجه پیشین بریتانیا تنها مقام رسمی این کشور بود که در طول این سالها با اشارهای گذرا به نقش این کشور در کودتای ۲۸ مرداد، آن را از موارد بارز مداخله بریتانیا در امور داخلی ایران خواند.
بازتاب کودتا در انتخابات ۲۰۱۶ آمریکا
برنی سندرز، نماینده حزب دموکرات در انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده، در مناظره خود با هیلاری کلینتون (دیگر نامزد حزب دموکرات) در ۱۱ فوریه ۲۰۱۶، در اشاره به دخالتهای بیجای آمریکا در ساقط کردن دولتهای کشورهای دیگر، به دولت محمد مصدق اشاره کرد:
… ولی این مورد جدیدی نیست. این دخالت به پنجاه یا شصت سال پیش برمیگردد؛ جایی که ایالات متحده در ساقط کردن دولتها دست داشت. یکی از این موارد، ساقط کردن دولت مصدق در ۱۹۵۳ میلادی بود. هیچ فرد [آمریکایی] مصدق را نمیشناسد؛ او نخستوزیر منتخب ملت ایران بود. او به خاطر منافع ایالات متحده و بریتانیا، از قدرت به زیر کشیده شد؛ و نتیجهٔ آن، دیکتاتور شدن شاه ایران بود؛ و سپس شما انقلاب ایرانیها را دارید و در نهایت به جایی رسیدیم که الان هستیم. نتایج غیرخواسته و غیرمترقبه…
برنی سندرز در مصاحبه با خبرگزاری سیانان چنین گفت:
سرنگونی (مصدق) نخست وزیر انتخاب شده طی فرایند دموکراتیک در ایران، فاجعه بود. نکته اصلی در سخنان من این بود که آمریکا نباید به دنبال سرنگونی دولتها باشد… به عقیده من، سرنگونی (مصدق) نخست وزیر انتخاب شده طی فرایند دموکراتیک در ایران، فاجعه بود؛ بنابراین، تصور نمیکنم آمریکا به لحاظ قانونی یا اخلاقی حق داشته باشد دولتها را سرنگون کند و این تلاشها اغلب نتیجه عکس داشته و بیثباتی بسیاری را در مناطق مختلف به بار آورده است.[۴۷]
طرح دریافت زیان کودتای ۲۸ مرداد
در ۵ شهریور ۱۳۹۲ نمایندگان مجلس شورای اسلامی ایران با دو فوریت طرحی موافقت کردند که در صورت تصویب نهایی، دولت را به پیگیری حقوقی و سیاسی دریافت خسارت از آمریکا و بریتانیا در ارتباط با کودتای ۲۸ مرداد علیه دولت محمد مصدق ملزم خواهد کرد. از مجموع ۲۱۷ نماینده حاضر درمجلس ایران، ۱۷۳ نماینده به دو فوریت طرح پیگیری حقوقی و سیاسی دریافت خسارت ناشی از کودتای ۲۸ مرداد رای موافق، ۱۶ نماینده رأی مخالف و ۱۱ نمایده رأی ممتنع دادند. در صورت تصویب این طرح دو فوریتی، هیئتی با حضور وزیر امور خارجه ایران برای بررسی و پیگیری خسارت ناشی از کودتای ۲۸ مرداد تشکیل میشود. به این ترتیب دولت ایران به ریاست رئیسجمهور ایران حسن روحانی که اعلام کرده درصدد بهبود روابط خارجی خود با کشورهای جهان است، احتمال دارد از سوی مجلس ملزم به پیگیری دریافت خسارت ناشی از کودتای ۲۸ مرداد شود.
محمود احمدینژاد، رئیس جمهور سابق ایران سال ۱۳۸۸ در اقدام مشابهی با تصویب دو فوریت طرح نمایندگان مجلس شورای اسلامی، اعلام کرده بود که قصد دارد خسارتهای جنگ جهانی دوم به ایران را که ناشی از «اشغال ایران توسط متفقین» خوانده بود، از بریتانیا، آمریکا و روسیه مطالبه کند. اما پس از اعلام این قصد، انجام اقدامی از سوی ایران گزارش نشد.
یادبود
تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی، دودمان پهلوی این روز را به عنوان یک جشن ملی با نام «قیام ۲۸ مرداد» گرامی میداشت. بلافاصله پس از انقلاب آنرا با نام «کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد» در تقویم ثبت کردند.
تمبر یادبود بیستمین سالگرد رستاخیز ۲۸ مرداد (سال ۱۳۵۲)
برخی از پژوهشگران غربی چون مارک گازیورسکی و استیفن کینزر و برخی از مأموران اطلاعاتی غربی چون دونالد ویلبر (طراح نقشه براندازی) و کرمیت روزولت (طراح نقشه براندازی) و وودهاوس (طراح نقشه براندازی) دربارهٔ نقش آمریکا و بریتانیا در کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ تأکید دارند.
منبع شناسی
- اسناد خارجی
یکی از کتابها «اسناد سخن میگوید» ترجمه محمدعلی رجایی و مهین سروری است این کتاب در مورد اسناد وزارت خارجه آمریکا بین سالهای ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۴ حاوی ۵۰۴ سند است. کتاب دیگر کتابی است که مارک گازیورسکی از دانشگاه جرج واشینگتن از بین اسناد سیا و از آرشیو امنیت ملی آمریکا گردآوری کرده است.
- نویسندگان ایرانی
- کالبد شکافی توطئه – دکتر ابراهیم یزدی – انتشارات قلم۱۳۸۱
- راز پیروزی کودتا – محمدجعفر محمدی – انتشارات اختران ۱۳۸۵
- خاطرات من -حسینقلی سر رشته – ناشر مؤلف – ۱۳۶۷
- ناگفتههایی پیرامون فروریزی حکومت مصدق – دکتر ماشاالله ورقا – انتشارات بازتاب نگار-۱۳۸۴
نقل از ویکی پدیا
رویدادها
- ۱۲۹۸ – استقلال افغانستان از بریتانیا در سال ۱۲۹۸ خورشیدی (۱۹۱۹ میلادی) در زمان حکومت امانالله شاه.
- ۱۳۳۲ – کودتای ۲۸ مرداد برای بازگرداندن محمدرضا پهلوی به ایران
- ۱۹۹۱–۱۹ اوت کودتا در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی علیه گورباچف.
- ۱۳۵۷ – آتشسوزی سینما رکس آبادان
- ۱۳۵۸ – افتتاح مجلس خبرگان قانون اساسی برای بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
- ۱۳۵۸ – صدور دستور حمله نظامی به کردستان ایران از جانب سید روحالله خمینی.
زادروزها
- ۱۳۲۵ – مسعود بهنود؛ نویسنده و روزنامهنگار ایرانی
مرگها
- ۱۳۵۸ – هرمز گرجی بیانی، معلم انقلابی و عضو سازمان چریکهای فدایی خلق ایران.
- ۱۳۵۸ – آذرنوش مهدویان، معلم انقلابی و فعال سیاسی چپگرا.
- ۱۳۸۵ – شعبان جعفری؛ یکی از بازیگران اصلی کودتای ۲۸ مرداد.
- ۱۳۸۶ – باقر آیتاللهزاده شیرازی؛ محقق و مدرس ایرانی در زمینهٔ معماری.
- ۱۳۹۳ – سیمین بهبهانی؛ شاعر و نویسنده زن ایرانی.
برچسب ها : 28 , آزاکس , آژاکس , آمریکا , انگلیس , ایران , بین الملل , تاریخ , روز , سیاست , شاه , کودتای , مرداد , مصدق , ملی شدن نفت , مناسبت , نفت , نفت ملی
دسته بندی : تاریخ , سیاسی،بین الملل،ایران و جهان , مناسبت
- پادکست پتروشیمی بوشهر به مناسبت شب یلدا
- چه میشد اگر درایت بیشتری بود…
- تعیین تکلیف ۵۲ درصد خودروهای توقیفی مواد مخدر بوشهر
- افتتاح سه مدرسه و یک مجتمع آموزشی در بوشهر
- خلیج فارس مواج میشود
- سارق خودرو یک ساعته در عسلویه دستگیر شد
- مرهم آیینها بر تن گردشگری بوشهر
- گرد و خاک مهمان آسمان بوشهر
- بوشهر بیشترین رشد اقتصادی کشور را دارد
- شهرداریهای بوشهر در چاپ کتاب دفاع مقدس همکاری کنند
- ادارههای استان بوشهر امروز زودتر تعطیل میشوند
- آتش سوزی لنج باری در دیلم/یک تبعه افغان دچار سوختگی شد
- رهایی ۸ زندانی محکوم به قصاص در بوشهر
- بوشهر در سالروز رحلت پیامبر رحمت به سوگ نشست
- اینفوگرافیک / روند کرونا در ایران از ۳ شهریور تا ۳ مهر
- تغییر رنگ کرونایی دو شهرستان گناوه و تنگستان
- مشکلات بنیادسازی مسکن
- ۱۷ تبعه خارجی در اروندکنار آبادان دستگیر شدند
- هنرستانها در بوشهر توسعه مییابند
- گردوخاک آسمان بوشهر را فرا میگیرد