آخرین اخبار

» انتخاب سردبیر » نوروز در طول تاریخ / همه چیز درباره نوروز

تاریخ انتشار : 2017/03/24 - 9:41

 کد خبر: 5469
 642 بازدید

نوروز در طول تاریخ / همه چیز درباره نوروز

نوروز در طول تاریخ / همه چیز درباره نوروز

به مناسبت نوروز این مطلب باز نشر گردیده است و مجموعه تاور هیچ گونه اسراری در تائید یا عدم تائید این مطالب ندارد.

نوروز: پیدایش آن و برخی از رویدادهایی که در طول تاریخ در این روز و یا به این مناسبت روی داده است
کوروش بزرگ نوروز را یک آیین رسمی اعلام کرد

نوروز و آیین های باشکوه آن، مسیری سه هزار ساله را پیموده تا به ما رسیده است. «نوروز» کهنسالترین آیین ملی در جهان است که جاودانه مانده و یکی از عوامل تداوم فرهنگ ایرانیان و مردمی است که در محدوده امپراتوری پیشین پارسیان زندگی می کنند. چند دهه است که مورخان معاصر، کشورهایی را که نوروز جشن ملی آنان است «منطقه نوروز» نوشته اند از آناتولی تا دره سند، بخشی از هند و کوههای پامیر و از آسیای میانه و قفقاز تا خلیج فارس. اصحاب نظر بعید نمی دانند که با ایجاد اتحاد میان این کشورها یک بلوک سیاسی تازه بوجود آید و وزنه ای سنگین در سیاست جهان شود. همه تلاش جهان غرب بر این است که چنین اتحادی تحقق نیابد و بویژه ناسیونالیسم ایرانی باردیگر طلوع نکند.
آیین های برگزاری این آیین های بزرگ در عصر حاضر با سه هزار سال پیش تفاوت چشمگیر نکرده و به همین دلیل، عامل وحدت فرهنگی ساکنان «منطقه نوروز» به شمار می رود که آن را در هرگوشه از جهان که باشند، یکسان برگزار می کنند و بزرگ می دارند. اندیشمندان، «نوروز» را مظهر پایدار هویت و ناسیونالیسم ایرانی خوانده اند که مورخان در قوه محرکه این ناسیونالیسم تردید ندارند؛ زیرا که در طول تاریخ نیروی عظیم و کارآیی های فراوان آن را مشاهده کرده اند.
«نوروز» روز ملی و جشن همه کسانی است که در فلات ایران (ایران زمین) ـ خود و یا نیاکانشان به دنیا آمده اند و تاریخ و فرهنگ مشترک دارند، و نیز ساکنان سرزمینهایی که در طول قرون و اعصار، امپراتوری پارسیان را تشکیل داده بودند.
در قرن نوزدهم امپراتوری ایران براثر توطئه های استعمارگران اروپایی تجزیه شده، اما فرهنگ مشترک و مدنیّت غنی قوم ایرانی باقی مانده و نوروز همچنان روز ملی همه آنان است.
از آغاز سده ۲۱ تلاش های چشمگیر و تازه ای به منظور تحکیم رشته های فرهنگی و خویشاوندی (مهر، همدلی، انس و الفت) ساکنان منطقه نوروز و به ویژه میان کشور ایران و کشورهای فرارود و آسیای جنوبی صورت می گیرد که اصحاب نظر آن را یک پدیده تازه جهانی دانسته اند، زیرا که مناسبات کشورها تاکنون در زمینه های اقتصادی، سیاسی و نظامی (مادی) بوده است که باعث برانگیخته شدن رقابت دیگران، یارگیری سیاسی ـ نظامی و مسابقه های نامطلوب شده است.
در بسیاری از آثار گذشته نگاران، از جمله در تاریخ طبری، شاهنامه فردوسی و آثار بیرونی؛ نوروز به جمشید ـ شاه افسانه ای و در تالیفات دیگر به کیومرث نسبت داده شده و آن را به دلیل آغاز بهار، برابر شدن روز و شب و از سر گرفته شدن درخشش خورشید و اعتدال طبیعت، بهترین روز در سال دانسته اند.
به نوشته برخی از مورخین برپایه افسانه ها، سه هزار سال پیش در چنین روزی، جمشید از کاخ خود درجنوب دریاچه ارومیه (منطقه باستانی حسنلو) بیرون آمد و عمیقاً تحت تأثیر آفتاب درخشان، و خرمی و طراوت محیط قرارگرفت و آن روز را «نوروز»، روز صفا، پاک شدن زمین از بدیها و روز سپاسگزاری از خداوند بزرگ نامید و خواست که از آن پس، بدون وقفه، هر سال دراین روز آیین ویژهای برگزار شود- آیینی که هنوز ادامه دارد و از گزند زمانه و هرگونه تحول سیاسی و اجتماعی مصون مانده است.
لازم است بدانیم که مهاجرت آرین ها به صورت سه دسته مادها، پارسها، پارتها به سرزمین ایران درقرن هشتم پیش از میلاد تکمیل شد. این گروه از آرین ها از گروهی که به اروپا رفتند، جدا شده بودند که مورخان آنان را آرینهای جنوبی می خوانند. مادها در منطقه ری (تهران امروز) به سمت شمال غربی و غرب تا مرز ایلام و ازجمله آثرپاتیکان (آذربایجان) و کردستان مستقر شدند و بعدا حکومتی به پایتختی همدان در آن منطقه تأسیس کردند که به احتمال زیاد جمشید از میان آنان برخاسته بود. زیرا، پارسها در جنوب و جنوب شرقی «ری» تا سواحل خلیج فارس و بیشتر افغانستان و بلوچستان امروز اسکان گرفته بودند و پارتها در شرق دریای مازندران و جنوب سیردریا، از جمله خراسان بزرگ، دامغان، خوارزم و گرگان – تپورستان (مازندران) و نواحی اطراف استقرار یافته بودند.
ترویج آموزش های زرتشت ـ تنها پیامبری که از میان آرینها برخاسته ـ به نوروز جنبه معنوی بخشید، زیرا زرتشت بر کردار، گفتار و پندار نیک تأکید داشت و هرعمل خلاف عدالت را نفی می کرد و تحولات تاریخ را نتیجه کشمکش بدی و خوبی می دانست و می گفت که سرانجام با شکست قطعی بدی؛ آرامش، صفا، شادی، صمیمیت و عدالت جهانیان تأمین خواهد شد. نوروز فرصت خوبی برای زدودن افکار بد از روح، پایان دادن به دشمنی ها از طریق تجدید دیدارها و نیز شادکردن دوستان و بستگان، مخصوصاً سالخوردگان با دستبوسی آنان و مبادله هدیه بوده است.
کوروش بزرگ مؤسس امپراتوری ایران که از مادر، «ماد» و از پدر، «پارس» بود نخستین حکمران ایرانی بود که نوروز را عید رسمی اعلام داشت و در سال ۵۳۴ پیش از میلاد دستورالعملی برای اجرای مراسم دولتی آن تدوین کرد که شامل ترفیع نظامیان، ابلاغ انتصابات تازه، سان دیدن از سربازان، عفو مجرمین پشیمان، ایجاد فضای سبز و پاکسازی محیط زیست ـ از منازل شخصی گرفته تا اماکن عمومی ـ بود. چهارسال پیش از آن، کوروش پس از تصرف بابل، نوروز را در آنجا جشن گرفته بود و به این سبب برخی از مورخان، زمان اعلام رسمی و عمومی شدن نوروز به عنوان عید ملّی را سال ۵۳۸ قبل از میلاد نوشته اند. بابل در ۲۹ اکتبر سال ۵۳۹ پیش از میلاد به تصرف ایران درآمده بود.
در دوران هخامنشیان، یازده روز اول فروردین (فرورتیشن/Farvartishn) ویژه انجام مراسم نوروز بود. شاه در نخستین روز سال نو روحانیون، بزرگان، مقامات دولتی و فرماندهان ارشد نظامی، دانشمندان و نمایندگان سرزمینهای دیگر را می پذیرفت و ضمن سپاسگزاری از عنایات خداوند، گزارش کارهای سال کهنه و برنامه های دولت برای سال نو و نظر خویش را بیان می کرد که نصب العین قرارگیرد. این آیین تا همین اواخر با جزیی تفاوت رعایت می شد که دوباره دارد بتدریج ازسرگرفته می شود. شاه سپس پیشکش ها را دریافت می کرد که نمونه آن در کنده کاریهای تخت جمشید دیده می شود. آنگاه مراسم سان و رژه برگزار می شد و افسرانی که قهرمان دفاع از وطن شده بودند، ترفیع و پاداش می گرفتند و مقامات تازه و قضات نو معرفی می شدند.
در نوروز، مردم نخست به دیدن سالخوردگان خانواده، بیماران و از کارافتادگان می رفتند و ادای احترام می کردند (احترام و رعایت احوال سالخوردگان و نسل بازنشسته، در میان ایرانیان همواره نهایت اهمیت را داشته است). سپس عید ـ دیدنی آغاز می شد. پیش از دید و بازدیدها، در لحظه تحویل سال، هر فرد از خدا می خواست که در سال نو روان او را پاک و آرام نگهدارد. این مراسم پس از ۲۵ قرن به همین صورت ادامه دارد و باعث اعجاب ملل دیگر شده است.
سران دولت هخامنشی در آداب و رسوم و قوانین سرزمین های غیرآریایی نشین کمتر مداخله می کردند ولی در مصر که بیش از یک قرن (۱۲۱ سال و چند ماه) یکی از ایالات ایران به شمار می رفت، آیین های نوروز را رواج داده بودند و با اعزام سفیر به حبشه (اتیوپی) از شاه انتخابی این کشور خواسته بودند که نوروز را برسمیت بشناسد و برگزار کند، آلودن محیطزیست (آب و هوا و زمین) را منع ، و برای دروغ گفتن و سوء نیّت مجازات در نظر بگیرد.
نوروز، هدف از گرامی داشت آن و وقایعی که در طول قرون و اعصار در این روز روی داده است در خور توجه فراوان است. اشاره به چند مورد آن در زیر آمده است:

پس از ساختنه شدن تخت جمشید، مراسم رسمی نوروز در این تالار برگزار می شد

پس از تکمیل ساختمان عظیم و زیبای تخت جمشید در پارس و گشایش آن، آیین های رسمی نوروز، باشکوه بیمانندی در آنجا برگزارمی شد. مراسم نخستین نوروز در تخت جمشید، دو هفته طول کشید. مردم عادی در تالار صدستون و سران ایالات و مقامات تراز اول در تالارهای دیگر این کاخ حضور می یافتند. کار ساختن تخت جمشید (یونانی ها پرسپولیس = شهر پارس خوانده اند) ۵۱ سال طول کشید. داریوش یکم تصمیم به ساختن آن، در محلی نه چندان دور از پاسارگاد گرفت، ولی پادشاه سوم بعد از او آن را گشود و به این ترتیب ایران دارای دو پایتخت شد: شوش: پایتخت اداری و تخت جمشید: پایتخت سیاسی. عنوان «تخت جمشید» را قرنها بعد، عوام الناس به آن دادند، حال آن که این کاخ با جمشید افسانه ای ارتباطی نداشته است. از این کاخ که گویای تمدن و پیشرفت ایرانیان باستان است بر قلمرویی میان سند، دانوب، مدیترانه و صحرای آفریقا فرمانروایی می شد. حسادت اسکندر مقدونی نسبت به این شکوه و عظمت، عامل عمده ویرانی این کاخ به دست او شد. افراد خاندان سلطنت و درباریان در هر کجای کشور که بودند پیش از فرا رسیدن نوروز خودرا به تخت جمشید می رسانیدند و بهار را در آنجا بسر می بردند.

بزرگان ایران و مقامات رسمی ازطریق این پلکان به تالار پذیرایی تخت جمشید برای شرکت در مراسم رسمی نوروز می رفتند

داریوش دوم به مناسبت نوروز، در سال ۴۱۶ پیش از میلاد سکه زرین ویژه ای ضرب کرد که یک طرف آن شکل سربازی را در حال تیراندازی با کمان نشان می دهد. ضرب سکه زر و سیم یک قرن پیش از آن توسط داریوش یکم آغاز شده بود. سکه های داریوش بزرگ به «داریک» یا «دریک» موسومند. باید توجه داشت که رسم دادن سکه به عنوان عیدی از زمان هرمز دوم – شاه ساسانی در سال ۳۰۴ میلادی آغاز شده است.

*****
مِهستان (مه/Meh: بزرگ)، پارلمان ایران در عهد اشکانیان نخستین جلسه خودرا در نوروز سال ۱۷۳ پیش از میلاد با حضور مِهرداد یکم ـ شاه وقت ـ برگزار کرد و اولین مصوبه آن انتخابی کردن مقام ریاست کشور (شاه) بود. عزل شاه نیز در اختیار همین مجلس قرار گرفت، البته طی شرایطی از جمله خیانت به کشور، ابراز ضعف و نیز جنون، بیماری سخت و از کار افتادگی. ایران در آن زمان دارای دو مجلس بود. مجلس شاهزادگان و مجلس بزرگان که جلسه مشترک آنها را «مِهستان» می خواندند.
در سال ۵۲ میلادی، مِهستان که از نحوست ۱۳ فروردین می ترسید، چند روز ایران را بدون شاه گذارد و روز ۱۵ فروردین «بلاش» را از میان شاهزادگان اشکانی به شاهی برگزید که از همه آنان کوچکتر بود و استدلال کرد که «مصلحت وطن»، انتخاب بلاش را ایجاب می کرد. شاه قبلی در ایام نوروز مرده بود. نحوست رقم ۱۳ از یونانیان است که با اسکندر وارد ایران شده است!.
نوروز ایرانی بر حسب سال مصادف است با یکی از این سه روز در تقویم تازه میلادی (گریگوری): ۲۰، ۲۱ و یا ۲۲ مارس (مارچ). در مارس ۴۴ پیش از میلاد، ایران خود را برای دفاع در برابر حمله احتمالی «ژولیوس سزار» آماده می کرد که خبر رسید سزار ۱۵ مارس (هفت روز پیش از نوروز) در سنای روم ترور شده است و شاه جریان را به اطلاع رجال کشور رسانید که ایام عید را در دلواپسی بسر برده بودند. اسپهبد سورنا فرمانده کل ارتش ایران ۹ سال پیش از آن (سال ۵۳ پیش از میلاد) در «حرّان» ارتش روم را درهم شکسته بود. در این جنگ، کراسوس کنسول روم و فرمانده این ارتش کشته شده بود و سزار تصمیم به انتقامگیری داشت.
اردشیر پاپکان – که در سال ۲۲۶ میلادی سلسله ساسانیان را تأسیس کرده بود چهار سال بعد، از دولت روم که در جنگ از وی شکست خورده بود خواست که نوروز ایرانی را به رسمیت بشناسد و سنای روم نیز آن را پذیرفت و از آن پس نوروز ما در قلمرو روم به Lupercal معروف شد. در دوران اشکانیان ایام نوروز به پنج روز کاهش یافته بود اما اردشیر به تقاضای «تنسر/ Tansar» موبدِ موبدان (روحانی ارشد زرتشتیان) روز ششم فروردین ـ زادروز زرتشت ـ را بر آن اضافه کرد و چون ایرانیان روز هفتم فروردین را خوش یمن می دانستند و بیشتر ازدواجها را به این روز موکول می کردند، از آن زمان ایام نوروز که روزهای روح ابدی، شادیها و پاکی ها بشمار می آمدند، به هفت روز افزایش یافت و ایرانیان در این هفت روز دست از کار می کشیدند.
در طول حکومت ساسانیان اهمیت نوروز افزایش یافت. نه تنها یک عید ملّی بود بلکه ایام تمیز کردن محیط زیست، پوشیدن لباس نو، تمیز کردن بدن، استغفار از گناهان، دلجویی از پیران، تجدید دوستیها، استحکام خانواده، و بیرون کردن افکار بد و پلیدی ها از روح و روان به شمار می آمد. در این عهد، تشریفات نوروزی مفصل شد، از جمله روشن کردن آتش روی بامها در شب نوروز به منظور سوزاندن پلیدیها که اینک این رسم به روشن کردن شمع سر سفره هفت سین تبدیل شده است. ساسانیان معتقد بودند که هدف کوروش بزرگ از اعلام نوروز به عنوان یک روز ملّی؛ برقراری عدالت، نظم، برادری، انساندوستی و پاکدامنی بوده و باید تحقق یابد.
در مارس ۳۲۶ میلادی میان ارتش ایران به فرماندهی شاپور دوم و ارتش روم به فرماندهی کنستانتینوس دوم امپراتور این کشور جنگی خونین و پرتلفات در گرفته بود. با اینکه پیروزی با ارتش ایران بود، شاپور دوم ۲۰ مارس (شب نوروز) برغم مخالفت افسرانش که در شرف بُردن جنگ بودند، آتش بسی دو هفته ای اعلام کرد تا سربازان بتوانند آیین های نوروزی را برگزار کنند. کنستانتینوس دوم که نیروهایش تلفات شدید داده بودند، پس از این آتش بس موقت حاضر به ادامه جنگ نشد و روز دهم آوریل میان دو امپراتور پیمان صلح به امضاء رسید.
در مراسم نوروز سال ۳۹۹ میلادی، چند مسیحی ایرانی که موفق به ورود به کاخ یزدگرد ـ شاه وقت (ساسانی) شده بودند، فی البداهه از او تقاضای آزادی مذهبی برای خود کردند. این آزادی که مورد درخواست دولت روم هم بود به همه مسیحیان قلمرو ایران داده شد.
در نوروز سال ۵۰۱ میلادی (۱۳۴۹ سال پیش از انتشار مانیفیست کمونیست به قلم کارل مارکس) مزدک بامداد ـ روحانی زرتشتی ـ جنبش سوسیالیستی خود را برپایه مالکیّت عمومی دارایی ها، استفاده از تولیدات و ثروت بر حسب نیاز فرد و برابری اجتماعی ـ اقتصادی همه مردم علنی ساخت که مورد توجه توده ها که گرفتار جامعه ای طبقاتی و وجود شکاف عظیم میان فقیر و غنی بودند، قرار گرفت و حتی شاه وقت ایران ـ قباد ـ متمایل به افکار او شد.
پیمان «صلح پایدار» ایران و روم که به امضای خسرو انوشیروان ساسانی و «ژوستی نی اَن» امپراتور روم رسیده بود، در سال ۵۳۲ میلادی در مراسم نوروزی که در تالار کاخ تیسفون (ایوان مدائن – طاق کسری، ۳۶ کیلومتری جنوب بغداد) با حضور شاه ایران برپا شده بود، مبادله شد.

خسروانوشیروان به هرکس که در طول سال به وطن خدمت چشمگیر کرده بود در مراسم نوروز یکی از این سکه هارا می داد که تصویر او بر آنها ضرب شده بود

در زمان حکومت طولانی خسروانوشروان (انوشیروان ساسانی ـ دادگر)، تماس مستقیم مردم با شاه افزایش یافته بود و شاه شخصاً به برخی شکایات رسیدگی می کرد و در مراسم نوروزی کاخ سلطنتی عده بیشتری از مردم عادی شرکت می شدند و به همین سبب خسروانوشیروان در سال ۵۴۹ میلادی، پس از برگزاری مراسم نوروز دستور ساختن تالار بزرگی را به ضمیمه کاخ سلطنتی تیسفون که از دجله فاصله زیاد نداشت صادر کرد و این تالار و ساختمان ضمیمه آن نهم مارس سال ۵۵۱ میلادی آماده بهره برداری شد و آیین های نوروزی آن سال در آنجا برگزار شد. این تالار که با فرش معروف بهارستان مفروش بود پس از حمله اعراب آسیب دید و بعدا منصور خلیفه عباسی دستور داد که با تخریب کاخ سلطنتی و عمارات بزرگ تیسفون، مصالح لازم برای تکمیل عمارات شهر نوساز بغداد واقع در همان نزدیکی تامین شود و باقیمانده سکنه تیسفون به بغداد منتقل شوند. با وجود این، بقایای تالار خسروانوشیروان که به طاق کسرا و ایوان مدائن معروف شده همچنان باقی و پایدار مانده و از آثار تاریخی مهم جهان بشمار می آید. دانشگاه گندی شاپور (خوزستان) هم که به دستور خسروانوشیروان برای تدریس و تحقیق طب و فلسفه ساخته شده بود در نوروز (سال ۵۵۰ میلادی) گشایش یافت.

دهها سال مراسم نوروزی در این تالار (طاق کسری) در شهر تیسفون برگزار می شد
*****
بعد از اسلام، تا مدتی مراسم نوروز در ایران به صورت خصوص و خانوادگی برگزار می شد. با وجود این، نوروز ایرانی از طریق مسلمانان تا اندلس (اسپانیا) گسترش یافت. از زمان عباسیان به دلیل بسط نفوذ ایرانیان در دستگاه خلفای این دودمان، مراسم نوروز به این دستگاه راه یافت ولی یک عید رسمی (روز ملی) نبود. در روایت است که هارون الرشید، خلیفه معروف عباسی، هزاران سکه نقره که یک طرف آنها را رنگ زده بود (علامتگذاری کرده بود) در مراسم نوروز (سال ۲۱۱ هجری) در شهر بغداد به بزرگانی که به دیدن او رفته بودند، هدیه داده و به آنان تأکید کرده بود که نوروز سال آینده، کسی سکه دریافت خواهد کرد که سکه های امسال را با خود بیاورد و به او نشان بدهد. هدف هارون این بود که سکه های عیدی را که داده بود خرج نکنند.
*****
رجال خراسان در سال ۸۰۹ میلادی، روز ۲۴ مارس (سوم فروردین) را برای عید ـ دیدنی میان خود تعیین کرده بودند. در همین مراسم به آنان اطلاع رسید که هارون الرشید در همان روز در شهرتوس درگذشته است. با این خبر، مجلس دید و بازدید نوروزی به یک جلسه محرمانه سیاسی مبدّل و در آن تصمیم گرفته شد که به مأمون ـ که از جانب مادر ایرانی بود ـ کمک کنند تا جانشین پدر شود و سه هفته بعد، هنگامی که شنیدند «امین» برادر او در بغداد خلیفه اعلام شده است به گردآوری داوطلب برای جنگیدن دست زدند و در اندک زمانی ۳۰ هزار داوطلب آماده شدند. این سپاه در روستای تهران (پایتخت امروز ) ارتش ۹۱ هزار نفری مجرب امپراتوری عباسی را درهم شکست و علی بن عیسی بن ماهان فرمانده ارتش خلیفه که بهترین سردار زمان خود بود به همدان گریخت. داوطلبان ایرانی در آنجا هم وی را شکست دادند که ضمن این جنگ کشته شد. نیروی داوطلب با وجود قلّت نفرات، با روحیه ای عالی و عشق کسب استقلال کامل وطن به بغداد رفت، این شهر را محاصره و تصرف، امین را اعدام کرد و سر او را برای مأمون به خراسان فرستاد و به این ترتیب از آن پس خلافت عباسیان تحت نفوذ ایرانیان قرار گرفت و در زمان برادران بویه (از مردم دیلمان منطقه کوهستانی گیلان)، خلیفه عباسی در حقیقت عروسکی در دست آنان بود. در زمان بوئیان که پیروان مرداویز بودند آیین های نوروزی باردیگر رسمیت یافتند و چون بغداد در دست آنان بود، در این شهر هم برگزار می شدند.
*****
مردآویز زیاری (مازندرانی) از قهرمانان ملی ایرانیان که بر قسمت بزرگی از ایرانزمین حکومت می کرد و اصفهان را پایتخت خود قرار داده بود، کمر به برگزاری آیین های ملی ایران از جمله تیرگان، مهرگان، سده، چهارشنبه سوری و مهمتر از همه نوروز بسته بود و تاکید داشت که مراسم عینا و مطابق عهد ساسانیان برگزار شود و در این راه سختگیری زیاد و افراط بیش از حد ازخود نشان می داد، به گونه ای که در سال ۹۳۴ میلادی دست به تنبیه کارکنانی زد که در آذین بندی اصفهان برای نوروز سلیقه کافی به کار نبرده بودند و همین امر سبب شد که خدمه غیرایرانی که مورد انتقاد قرار گرفته بودند، از بیم جان خود، او را در حمام کشتند. مردآویز همان سال جشن سده را در اصفهان برگزار کرده و شخصا در آن شرکت جسته بود. وی بود که پس از راندن دست نشاندگان عربان از مناطق مرکزی ایران دستور اکید داده بود که ایرانیان جز به فارسی نگویند و ننویسند.*****
امیراسماعیل سامانی و به نوشته برخی از مورخان از دودمان ژنرال بهرام مهران (بهرام چوبین، متولد ری و نابغه نظامی ایران) که به تجدید حیات زبان فارسی و فرهنگ ایرانی کمک فراوان کرد، در سال ۸۹۲ میلادی از ریاضیدان های خراسان خواست که تقویم ساسانی را دوباره نویسی کنند تا «نوروز»در ساعت درست و هنگام عبور خورشید از استوا آغاز شود و حلول سال دقیق باشد. این آرزو سالها بعد توسط «عمرخیام» تحقق یافت و تقویم هجری خورشیدی و لحظه دقیق حلول سال نو تهیه و تنظیم شد. جلال الدین ملکشاه سلجوقی که عمر خیام نیشابوری در دوران حکومت او تقویم خورشیدی را تنظیم کرده بود از همان زمان دستور رعایت آن را داد که طبق قانون مصوب مجلس، از قرن چهاردهم هجری نوشتن تاریخ مکاتبات در ایران با تقویم خورشیدی رسمی شد.
*****
شاه اسماعیل صفوی روز ۱۱ مارس (در سال ۱۵۰۲ میلادی) و ۹ روز مانده به نوروز را برای تاجگذاری خود تعیین کرده بود تا آیین های نوروزی را در کسوت شاه ایران برگزار کند. وی که در تبریز خود را شاه همه ایران اعلام کرده بود درهمین مراسم گفته بود که خود را مکلّف به احیای امپراتوری ایران در داخل مرزهای ساسانیان می داند.
*****
در سال ۱۵۹۷ میلادی، شاه عباس یکم (صفوی) آیین نوروز را در عمارت «نقش جهان» برگزار کرد و در نطق خود به این مناسبت، اعلام داشت که اصفهان پایتخت همیشگی ایران خواهد بود و تصمیم دارد آن را به صورت زیباترین و امن ترین شهر جهان درآورد و به نمایندگان کشورهای خارجی که به شرکت در مراسم دعوت شده بودند، اجازه داد که برای کشور خود در اصفهان سفارتخانه بسازند. شاه عباس روز اول اکتبر سال ۱۵۸۸ میلادی رییس کشور ایران شده بود. وی در رعایت اعیاد ملّی و مذهبی شیعه دقت کامل بعمل می آورد.
نادرشاه

*****
نادرشاه به نوروز و آیین های آن علاقه مندی فراوان داشت. وی سکه خود موسوم به سکه نادری را در سال ۱۷۳۵ میلادی، در مراسم سلام نوروز رایج ساخت و تعدادی از آن را به رسم عیدی به منشی ها و افسران خود داد که در یک طرف سکه نقش شده بود: «الخیر فی ماوقع» و در طرف دیگر سکه این عبارت دیده میشود: «نادرِ ایران زمین». این عبارت نشان می دهد که نادر یک ناسیونالیست و خواهان احیای امپراتوری ایران در چارچوب مرزهای عهد ساسانیان، اشکانیان و هخامنشیان بود.
نادرشاه در سال ۱۷۳۹ در جریان لشکرکشی به هند، پس از شکست دادن ارتش ۳۶۰ هزار نفری این کشور و دریافت تاج پادشاهی هند، برای ورود به دهلی منتظر فرارسیدن نوروز شد تا در روزی سعد به این آرزو برسد و روز ۲۰ مارس ( در آن سال، روز نوروز) وارد دهلی شد و مراسم عید را در کاخ «شاهجهان (امپراتور پیشین هند)» برگزار کرد.

کریمخان

*****
کریمخان زند (وکیل مردم) پس از اعلام شهر شیراز به پایتختی ایران، از سال ۱۷۶۱ میلادی به بعد هر ساله سلام نوروزی را در عمارتی که اینک موزه پارس نامیده می شود، برگزار می کرد و سپس به دیدن مردم عادی (کوچه و خیابان) می رفت. وی در نخستین نوروز در شیراز، از جیب خود چند نوازنده را اجیر کرد که در میدان های شهر بنوازند و مردم را شاد کنند که بعداً این رسم شامل روزهای دیگر هم شد. کریمخان برای شاد کردن مردم و زدودن غمهایشان هر اقدامی را که می توانست، می کرد. وی برای دیدن مردم و آگاه شدن از مشکلاتشان، حتی به قهوه خانه ها می رفت و در آنجا با آنان آبگوشت (دیزی) می خورد.

*****
آغامحمدخان قاجار با داشتن ریشه و تبار مغولی، «نوروز» را برای تاجگذاری اش تعیین کرد. وی در نوروز سال ۱۱۷۴ هجری خورشیدی (مارس ۱۷۹۵ میلادی) در تهران تاجگذاری کرد و این شهر را پایتخت قرار داد که هنوز پایتخت است.
*****
ویلهلم اول قیصر آلمان که علاقه چشمگیر به خواندن تاریخ آرین ها داشت از این که در ۲۲ مارس ۱۷۹۷ میلادی (مصادف با نوروز آرین های جنوی – ایرانیان) به دنیا آمده بود، بسی مباهات می کرد. وی در نوروز سال ۱۸۷۱ به شاه وقت ایران (ناصرالدین شاه) نوشت: از این که ۲۲ مارس ۱۷۹۷ (و مصادف با نوروز ایرانیان) به دنیا آمده است، بسی مباهات می کند. در زمان او بود که آلمان به وحدت رسید (رایش دوم). ویلهلم اول که بیسمارک صدر اعظمش بود ۹۱ سال عمر کرد. فراموش نکنیم که آلمان تنها قدرت اروپایی است که نظر استعماری و سیاست امپریالیستی نسبت به ایران نداشت و همواره (جز در زمان صدارت بانو مِرکل) در کنار ایران بود. ایرانیان نیز نسبت به آلمان و آلمانیان احساسات ویژه داشته اند و به خاطر همین احساس، در دوران دو جنگ جهانی قرن بیستم آسیب فراوان دیدند.
*****
مارس سال ۱۹۱۱ (نوروز سال ۱۲۹۰ خورشیدی) مراسم رسمی (دولتی) نوروز به نشانه اعتراض به حضور خودسرانه نیروهای انگلستان و روسیه در خاک ایران لغو و به جای آن عزای ملی اعلام شد. این نیروها بر پایه قرارداد آگوست سال ۱۹۰۷ سن پترزبورگ (تقسیم ایران به دو منطقه نفوذ میان انگلستان و روسیه) وارد میهن ما شده بودند و اشغالگر به شمار می آمدند. نیروهای روسیه تا ۱۹۱۸ و نیروهای انگلستان تا ۱۹۲۱ ایران را ترک نگفتند. وجود نیروهای همین دو کشور در ایران باعث شد کشور ما که اعلام بیطرفی کرده بود صحنه جنگ جهانی اول شود و آسیب بیند.
*****
برگزاری آیین های نوروز ایرانی از دوران هخامنشیان در آسیای صغیر (آناتولی ـ ترکیه امروز) تا به امروز مرسوم بوده است. عبدالحمید اول سلطان عثمانی که خود روز نوروز (۲۰ مارس ۱۷۲۵) به دنیا آمده بود نوروز را در قلمرو عثمانی یک عید رسمی اعلام کرد که باقی مانده است.
*****
دولت وقت تهران که می ترسید مردم از شنیدن امضای قرارداد ترکمنچای و از دست رفتن قفقاز ایران به خشم آیند و دست به عصیان بزنند، این قرارداد را که با میانجیگری دولت انگلستان در ۲۲ فوریه ۱۸۲۸ میلادی (درست یک ماه پیش از نوروز) امضا شده بود از مردم پنهان کرد تا خبر آن در ایام دید و بازدید نوروز به گوش ایرانیان نرسد و آنان را اندوهگین و بر ضد دولت متحد نکند.
*****
در نوروز سال ۱۳۰۰ (۱۹۲۱میلادی) دکتر محمد مصدق استاندار وقت فارس در مراسم رسمی نوروز در شیراز اعلام کرد که به عنوان اعتراض به وقوع کودتای نظامی درتهران (کودتای ژنرال رضاخان و سید ضیاء طباطبایی با حمایت لندن) و زندانی شدن روشنفکران وطن، از همان لحظه از سمت خود کناره گیری می کند و این چند روز را هم به خاطر احترام به نوروز صبر کرده بود تا مراسم عید ملّی برگزار شود.
وی در جلسه ۹ آبان ۱۳۰۴ مجلس شورای ملی نیز با انتقال سلطنت به ژنرال رضاخان که او را «قلدر» خوانده بود مخالفت شدید کرد.
*****
شورای عالی معارف (فرهنگ) ایران نخستین جلسه خود را به ابتکار میرزاعلی اکبر دهخدا در روز نوروز ۱۳۰۱تشکیل داد و در همان جلسه درباره تعطیلات نوروزی مدارس که بعداً به اقتباس از ساسانیان یک هفته تعیین شد، به بحث و مذاکره پرداخت و قرار شد که پیشنویس «قانون اساسی معارف» تنظیم و به پارلمان داده شود.
در آن زمان، همه امور فرهنگی ایران از آموزش و پرورش تا کتاب و هنر و فرهنگ و صدور پروانه انتشار جراید در دست این شورا، مرکب از ادباء، دانشمندان و اندیشمندان تراز اول کشور بود.
*****
از سال ۱۳۰۷ هجری خورشیدی، همانند عهد باستان، اعلام ترفیع نظامیان به نوروز موکول شد. بعدا اعلام بخشودگی تمام و یا قسمتی از مجازات محکومان نیز همانند عهد باستان، به نوروز موکول شد.
کوروش بزرگ نوروز را برای دادن ترفیع به نظامیان و بخشودگی محکوم شدگان در نظر گرفته بود.
*****
ناوگان ایران که با کمک ایتالیای عهد موسولینی به طور محرمانه ایجاد شده بود در نخستین نوروز پس از ورود به خلیج فارس، به پایگاه نظامی انگلستان در «باسعیدو» حمله بُرد و آن را به خاک وطن باز گردانید. انتخاب نوروز برای حمله به این سبب بود که انگلیسی ها انتظار نداشتند ایرانیان در روز ملی بزرگ خود دست به این کار بزنند. انگلستان که از قرن شانزدهم نمی خواست ایران نیروی دریایی موثر داشته باشد در ماجرای شهریور ۱۳۲۰، و با توسل به نیرنگ، ناوگان ایران را نابود کرد. دولت لندن هیچگاه مایل نبوده است که کشورهای حوزه خلیج فارس دارای قدرت دریایی شوند. سیاست این دولت بود که باعث شد در این منطقه کشورهای کوچک متعدد به وجود آید تا اجبارا مطیع قدرتهای خارج از منطقه باشند.
*****
نوروز ۱۳۱۸ هجری خورشیدی بهره برداری از راه آهن سراسری ایران آغاز و بدعتی شد که مانند دوران ساسانیان کارهای مهم از نوروز آغاز شود. مصدق قبلا در مجلس به لایحه کشیدن این خط به صورت مستقیم و سراسری (نه، شبکه) از یک بندر در جنوب به یک بندر در شمال کشور اعتراض کرد که قرار بود از محل عوارض قند و شکر ساخته شود و آن را طبق دیکته خارجی و با مقاصد نظامی اعلام داشت و گفت که اگر به صورت شبکه و میان مناطق اقتصادی کشور و شهرهای بزرگ باشد فایده بخش است و سئوال کرد که چه ضرورتی ایجاب می کند که این خط به یک بندر غیر تجاری در شمال منتهی شود. پس از اشغال نظامی ایران در شهریور ۱۳۲۰ تازه ایرانیان متوجه شدند که مقاصد نظامی یعنی چی. متفقین از این خط برای حمل اسلحه و مهمات میان غرب و شوروی استفاده کردند.
مصدق

*****
در سال ۱۳۳۰، دکتر مصدق روز ۲۹ اسفند هر سال را روز ملی شدن صنعت نفت ایران؛ یک جشن ملی و تعطیل عمومی اعلام کرد و به این ترتیب، یک روز بر تعطیلات نوروزی اضافه شد.
دکتر مصدق در پیام نوروزی سال ۱۳۳۱ خود ایرانیان را به ایستادگی و پایمردی در برابر سلطه و استثمار خارجی فراخوانده و اشاره کرده بود کشوری که استقلال واقعی و حاکمیت ملی تمام عیار نداشته باشد، در جامعه بین المللی فاقد عزت و احترام است.
او در نطق نوروزی سال ۱۳۳۲ خود به مردم اطلاع داد که پیشنهادهای غرب برای حل مسأله نفت را رد کرده است و بنابراین، مردم باید کمربندها را محکمتر کنند و آماده هرگونه جانفشانی برای وطن و خنثی کردن توطئه ها باشند.
دکتر مصدق در پی سه سال زندان و ده سال تبعید غیر قانونی در احمدآباد ساوجبلاغ در ۱۴ اسفند ۱۳۴۵ درگذشت و ایرانیان نوروز سال ۱۳۴۶ را در اندوه فوت او به آرامی و خیلی ساده برگزار کردند و از این که دولت وقت اجازه تشییع جنازه و شرکت در مراسم تدفین و برگزاری مجالس ترحیم نداده بود خشمگین بودند. دولت وقت با درج یک اطلاعیه کوتاه فوت وی را اعلام داشته بود و روزنامه ها را از درج هرگونه مطلب دیگر و آگهی های تسلیت ممنوع کرده بود.

محمدداوود

*****
سالها صحبت از ایجاد کنفدراسیون ایران و افغانستان در میان بود. در نوروز سال ۱۳۳۹ (سال ۱۹۶۰)، سردار محمدداود صدراعظم وقت افغانستان به ایران آمد تا درباره این موضوع بررسیهای تازه ای صورت گیرد و به این سبب، وی هم در مراسم نوروز آن سال شرکت کرد، زیرا نوروز آیین مشترک مردم دو کشور است که تا قرن نوزدهم قلمرو حکومتی واحدی را تشکیل می دادند. اتباع دو کشور دارای نیاکان (تاریخ) زبان و فرهنگ مشترک هستند و به همین دلیل طبق نظر جامعه شناسان از جمله «ماکس وبر» یک ملت محسوب می شوند، و به همین صورت تاجیکهای فرارود (پارسیان) که اینک در چند کشور زندگی می کنند.
ترس از همین خویشاوندی و وحدت فرهنگی است که در سالهای اخیر فشارهای تازه ای وارد می آید که افغانها و به ویژه پشتونها به ایران و پارسیان منطقه فرارود (تاجیکها) نزدیک نشوند.
در مذاکرات محرمانه نوروز ۱۳۳۹ سردار محمدداود خان با مقامات ارشد دولت ایران طرح ایجاد کنفدراسیون ایران و افغانستان مطرح شد که [معمّاگونه] به روزنامه های اروپا درز کرد و انتشار آن باعث مخالفت شدید دولت لندن و دولت مسکو شد. مسکو از آن می ترسید که تاجیکهای منطقه فرارود دوباره بپاخیزند و خواهان الحاق به آن کنفدراسیون شوند و لندن بیم داشت که خط مرزی «دوراند» مآلا غیرقانونی اعلام و قبایل پشتون که با ترسیم این خط ازهم جدا شده اند به افغانستان بپیوندند. همین مخالفت ها مانع از اجرای طرح شد.

*****
در نوروز سال ۱۳۴۲ هنگامی که هزاران نفر در صحن و حرم حضرت معصومه و مساجد اطراف آن در قم اجتماع کرده و برای حلول سال نو لحظه شماری می کردند، اعلامیه آیت الله خمینی به اطلاع آنان رسید که ضمن آن تأکید شده بود که ایران فروخته شده، استقلال، عزت و عظمت آن از دست رفته، مستعمره شده و ما، دیگر عید نداریم و باید عزا بگیریم.
این اعلامیه که به اعلامیه «اعلام خطر می کنم» معروف شده سرآغاز مبارزه ای شد که تا ۲۲ بهمن ماه سال۱۳۵۷ ادامه داشت.
*****
ایرانیان مقیم کشورهای دیگر، همچنین ایرانی تبارها، کردها، تاجیکها، افغانها و … مشابه یکدیگر مراسم نوروزی را در هرجا که باشند باشکوه تمام برگزار می کنند و در این زمینه خود را بیش از ایرانیان داخل کشور موظف می دانند. در سالهای اخیر، بسیاری از کشورها و نیز ایالتهای آمریکا نوروز را به عنوان روز ملی ایرانیان و ایرانی تبارها به رسمیت شناخته اند، و این به آن معنی است که یک ایرانی و ایرانی تبار می تواند روز نوروز کار نکند و مزد بگیرد. پارسیان هند که ۱۳ قرن پیش از ایران مهاجرت کرده و در حفظ فرهنگ ایرانی تعصب خاص نشان می دهند، در شناساندن نوروز و رسوم کهن ایرانیان به سایر ملل و برگزاری جشنهای ایرانی تلاش بسیار کرده اند.
*****

انتقاد و اعتراض اصولگرایان به جشن های نوروزی سال ۱۳۹۰، ایرانگرایی و بیش از حد بکاربردن کلمات ایران، ایرانی و ایرانیان!

جامعه روحانیت مبارز شیراز در نامه‌ای خواستار لغو جشنواره نوروز شد که قرار بود اوایل فروردین ۱۳۹۰ (مارس ۲۰۱۱) در تخت جمشید برگزار شود. به گزارش ایسنا [یک خبرگزاری داخلی تهران]، اعضای این جامعه ۲۸ اسفند ۱۳۸۹ در نامه خود تاکید کرده بودند که برگزاری جشنی با این حجم گسترده تبلیغاتی به مصلحت نظام الهی جمهوری اسلامی ایران نبوده و به نوعی عقب‌گرد از فرهنگ اصیل اسلامی است!.
این نامه به امضای اسدالله ایمانی، نماینده آیت الله خامنه ای در استان فارس و امام جمعه شیراز نیز رسیده بود.
محمود احمدی‌نژاد از سال ۱۳۸۹، به برگزاری «جشن جهانی نوروز» در تخت جمشید (پرسپولیس) پرداخته و سران کشورهای منطقه و مقامات این کشورهارا به شرکت در آن دعوت کرده و اعتراض و انتقاد مذکور به همین سبب بوده است. جامعه روحانیت مبارز شیراز در نامه خود، با اشاره به برنامه ریزی مسئولان اجرایی برای حضور ۲۰۰ موسیقیدان از سراسر کشور و حتی خارج از ایران در جشنواره نوروز، چنین تمهیداتی را موجب نگرانی روحانیت متعهد، مؤمنین و دلسردی نیروهای حزب‌الله دانسته بود.

علی مطهری

در اسفندماه ۱۳۸۹ هجری خورشیدی از سوی اصولگرایان جمهوری اسلامی انتقادهای علنی از «ملی گرایی ایرانی» هم انتشار یافته بود!. برخی از منتقدین، بیان مکتب ایرانی و ملی گرایی و تجلیل از کوروش بزرگ [موسس کشور ایران] را یک فتنه ـ فتنه ی در حال شکل گیری خوانده بودند!. علی مطهری [فرزند آیت الله مرتضی مطهری] نماینده مجلس شورای اسلامی در نطق میان دستور ۱۸ اسفند ۱۳۸۹ خود ضمن اشاره به برنامه ای که برای برگزاری جشن های نوروز سال ۱۹۹۰ در تخت جمشید تنظیم شده بود گفت که تز مکتب ایرانی، دارد انقلاب اسلامی را تهدید می‌کند. مطهری مطرح کردن بحث هایی همچون «مکتب ایرانی، منشور نوروز و برتری نژاد ایرانی» را اشتباه دانست!.
به گزارش بی بی سی فارسی، احمد توکّلی وزیر سابق، نماینده مجلس شورای اسلامی و رئیس مرکز پژوهش‌های این مجلس نیز دهم اسفند ۱۳۸۹ از ایرانگرایی برخی از مقامهای دولتی انتقاد کرده و در نامه ای نوشته بود که احمدی نژاد [رئیس جمهور] در گفت و گوی تلویزیونی اخیر خود، ۴۵ بار از کلمات «ایران»، «ایرانی» و «ایرانیان» استفاده کرد، بدون اینکه نامی از «اسلام» ببرد. وی همچنین از اینکه احمدی نژاد شهروندان کشور را «تافته جدابافته» وانمود می کند از او انتقاد کرده و سخنان او [در توصیف بزرگواری، استعداد و هوش ایرانیان] را گزافه و غیر واقعی خوانده است!.
توکلی در نامه سرگشاده خود نوشته است که تکرار کلمه «ایران» در سخنرانی های اخیر احمدی نژاد و پرهیز او از به کار بردن کلمه «اسلام» تعمدی بوده است.

 

 

نقل از:


برچسب ها : , , , , , , , , , , ,
دسته بندی : انتخاب سردبیر , فرهنگ و هنر
ارسال دیدگاه